سهراب آنقدر مامانی (مادرِ مادرش) را دوست دارد که حاضر است پیش او بماند و با ما گردش نیاید. مامانی سهراب هم متاسفانه بیمار است و تحت شیمی درمانی.

چند روز پیش سهراب با لحن معصومانه ای می پرسید: روز مریض چه وقته؟ می خوام واسه مامانی ادکلن بخرم!

0 Points

Previous Article


One thought on “مناسبت!”

  1. Anonymous says:

    آخی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *