سلام
این چند روزی که گذشت (بلکه هم چند هفته، فرق چندانی نمیکنه!) مثل… روی این دبش عزیز کار کردم. البته سوء تفاهم نشه منظورم کارهای فنّیه! (ای بابا، باز که داره بیشتر سوتفاهم میشه!!)
بیشتر از یک هفته است که دارم روی یه برنامه صوتی کار میکنم و حاصل چند روز علافی و چند شب بیکاری شده یه برنامه نیمساعتهی صوتی، که خیلی هم آماتوریه اما حتما نسخههای بعدیش بهتر خواهند بود.
مسایل تکنیکی مربوط به قرار گرفتن این برنامه روی دبش رو هم با آرمان انزانپور حل کردیم و به میمنت و سلامتی “صدای دبش” راه افتاد. (اصطلاح “رادیو” رو بهکار نمیبرم که مبادا زبونم لال یه وقت پا توکفش صدا و سیما کرده باشم!) یه سری مشکلات کوچولو هم به خاطر تغییر سرور پیش اومده بود که اونا رو هم برطرف کردیم و الآن دبش شده ماه!
ضمنا دیزاین وبلاگ خودم رو هم دارم عوض میکنم. آرمان جدّ کرده که زمینه رو تیره بگیریم و قلم سفید باشه و میگه جالب میشه. من که به سفیدنویسی بدبینام اما اون که یه گرافیست و دیزاینر مقبولیه میگه خوب میشه.
حتما لطف کنید و در مورد اولین برنامه صدای دبش نظر بدین. حالا یا از طریق ای میل و یا از طریق کامنت فرق چندان نداره. (تلفن که نور علی نوره!)
برنامه پرتپق اما خودمونیایه و قراره از این به بعد پنجشنبه به پنج شنبه، برنامه جدید آپلود بشه.
در حال شنيدن صدای دبش هستم. خيلی عالی شده است (تا اينجا که من شنيدهام حداقل). خیلی وقت است دل دل میکنم صدای ملکوت را بفرستم هوا ولی هر روزی به بهانهای از زيرش در میروم. مثل آدمی که از استخر و شنا میترسد و آرام آرام پایاش را میکند توی آب، صبر میکنم ببينم شماها چه گلی به سر وبلاگستان و پادکستستان میزنيد. بعد هم من دنبالتان میآيم. تا اينجا خوب است، خيلی هم خوب است.
تا بعد،
داريوش/
mataranga
you should try