سرنوشت محسن رضایی سرنوشت عبرتآموزیست برای آنها که گمان میکنند بخت و اقبال همیشگیست.
برادری دارم که همیشه میگوید هرکس شایستهی همان جایگاهیست که دارد و بدشانسیها و خوششانسیها نمیتوانند موقعیت آدمها را زیاد تغییر دهند. من به این ادعا اطمینان صددرصدی ندارم ولی صدها بار دیده ام که صادق بوده است. مفلسترین آدم فامیلتان را که معتقد است اندوخته و دارایی و حتی خانهاش را به خاطر "رفیقان نامرد و بدبیاری در بازار و رودست خوردن" از دست داده، در نظر بگیرید. حالا فرض کنید که ناگهان چند صد میلیون پول بادآورده از قرعه کشی یا ارثیه به او برسد. چقدر احتمال می دهید دو سه سال بعد دوباره در همین وضعیت فعلی نباشد؟
ماجرای محسن رضایی در انتخابات اخیر از همین دست است. در حالی که هنوز کمتر کسی باور میکرد محسن رضایی واقعا اقتصادخوانده (آنهم در حد دکتری از دانشگاه تهران!) باشد، بر اثر جنجالهای بیسابقه در جریان مناظرهها و بی دست و پایی حیرتآور موسوی و کروبی در برابر جدلیات احمدینژاد و به خصوص ختم مناظرات با مناظره رضایی و احمدینژاد، بخت بینظیری به رضایی رو آورد. احمدینژاد پیش از این بازیاش را رو کرده بود و اگر میخواست به شیوهی پیشین از در "مچ گیری و افشاگری" با رضایی درآید؛ باید عملیات را در یک زمین لو رفته انجام میداد. آن هم در شرایطی که حاج محسن، موسس و تشکیل دهندهی "اطلاعات سپاه" با عقبهی رسانهای بازتاب و تابناک و مشاورانی چون فواد صادقی که اصولا متخصص افشاگری هستند؛ قطعا چیزی از احمدینژاد کم نمی آورد.
بنابراین شانس از هر سو رو به رضایی آورد و او توانست در قالب یک شخص فرهیخته و مودب که فقط با اطلاعات و آمار و بحثهای اقتصادی به مناظره آمده، هم احمدینژاد را تا حد زیادی همان خلافگوی آمارسازی که کروبی و موسوی ادعا میکردند نشان دهد و هم خودش را دکتر اقتصادی که سابقه فرماندهی نظامی دارد و از سابقون انقلاب است؛ نمایش دهد. ضمن آنکه تقابل او با احمدینژاد در جبهه اصولگرایی هم باعث شده بود تا اصلاحطلبان به نقد جدی او نپردازند و در مقابل ادعاهای عجیب و غریب او (از جمله: ادعای تمدید نخست وزیری موسوی توسط امام به خاطر توصیه محسن رضایی؛ که در فیلم تبلیغاتیاش گفته شد) ساکت بمانند که این از سوی عموم مردم به عنوان تایید تمام ادعاهای رضایی محسوب شد.
همان شب بسیاری از اصولگراها که اصرار داشتند به احمدینژاد و موسوی رای ندهند به رضایی متمایل شدند و حتی در میان بعضی از هوادارن اصلاحاتی که عمق بینش و تصمیمگیریشان–از مرحلهی بستن نطفه تا بلوغ کامل!- در طول یکشب شکل میگیرد، رضایی طرفداران جدی یافت. بسیاری از هواداران سایر نامزدها چنان از برنامه اقتصادی رضایی سخن میگفتند که انگار "فدرالیسم اقتصادی" چیزی بیشتر از چند ساعت سخنرانی مغشوش بوده است…!
×××××××××××
رضایی تا اینجای کار به پیروزی بزرگ و بسیار چشمگیرتری از آنچه گمانش را میبرد دست یافته بود. در بین عموم مرد او فردی بود محترم، تحصیلکرده، رزمنده، مودب، با برنامه اقتصادی مدون که بیشتر از احساسات گوش به فرمان عقل است.
در مدالهای درخشانی که یکی پس از دیگری به سینهی رضایی نصب میشد؛ فقط یک چیز کم بود: دفاع از دموکراسی.
بخت آخری هم به رضایی رو آورد وبا اعلام نتایج خیرهکنندهی انتخابات و رای اندکی که از سوی وزارت کشور برای رضایی در نظر گرفته شد؛ او در موقعیتی قرار گرفت که با کمترین هزینه؛ خود را تا حد یک قهرمان ملی و حتی با وجههای کاریزماتیک که برای دفاع از حق مردم و مردمسالاری به صحنه آمده، بالا بکشد. و این در حالی بود که او حتی در طول دوران فرماندهی طولانی مدتش بر سپاه و حتی جنگ، هرگز از سوی مردم نه قهرمان ملی محسوب میشد و نه توده مردم دوستش داشتند.
محسن رضایی هم ابتدا به خوبی وارد بازی شد و به انتخابات اعتراض کرد و باز هم یکشبه چشم امید بسیاری از تودهها را راحت و کمهزینه به خود دوخت. اما "کم هزینه" همیشه به معنای "بدون هزینه" نیست و با رودررویی بخش بزرگی از مردم با بخش بزرگی از حاکمیت؛ بازی شیرین مناظره ها و تبلیغات انتخاباتی که باعث میشد آدم خارج از گودی در حد دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در طول چند هفته با رئیس جمهور یا کاندیدای بابرنامهای نظیر کروبی، همعرض شود و چهرهای ملی و حتی بینالمللی بیابد؛ تبدیل به میدان جنگ عریانی شد که سردار شیردل بیست سال قبل دست و دلش در آن میلرزید.
در میدان مهیب و پرمخافتی که آدمهای -سابقا- خوشنامی نظیر حدادعادل دوان دوان به سوی حاکمیت پناه برد و حتی با اعمال قبیحی نظیر مسخره کردن موسوی در میتینگ احمدینژادیها ("جشن پیروزی بزرگ ملت ایران" هم خوانده شد!) سعی کرد افتخار وابستگی خود را بیمه کند؛ نهایت شجاعت محسن رضایی آن بود که به جای تیز دویدن، اندکی موقرانهتر عقبعقب برود!
آمدن رضایی به میدان انتخابات کار خوبی بود. او آنقدر شهامت داشت که علیرغم منعهای تلویحی و تصریحی "از بالا"، به عنوان یک اصولگرا پا به میدانی گذاشت که قرار بود فقط احمدینژاد در آن بجنگد (و البته پیروز شود!)
سهمخواهی او از قدرت هم که باید به پشتوانه رایاش به آن میرسید؛ یک عملکرد شرافتمندانه در حوزهی بازیهای رایج سیاسی است. حتی عقبنشینیاش هم میتوانست به زشتی روشی که در پیش گرفت نباشد.
حالا او هر روز قاعده را برهم میزند و با قانونمداری و مودبنمایی و فصل الخطاب دانستن های ظاهری؛ نه فقط باعث سواستفاده قانونشکنان واقعی میشود بلکه به صورت تلویحی هر روز ضربههایی به موسوی، کروبی و از آنها مهمتر، مردم معترض میزند.
او نه فقط نتوانست از بخت بینظیرش –که قطعا بسیار بیشتر از شایستگیهای او بود- استفاده کند؛ بلکه تبدیل به سیاستمداری شدهاست که رفتاری آدمفروشانه در پیش گرفته است.
رضایی در این دو هفته چندین بار از کاندیداهای معترض خواست اعتراضهای خود را از طریق قانون پیگیری کنند و در کنار اعتراضهای خفیفش به وزارت کشور و شواری نگهبان، تلویحا موسوی و کروبی را به قانونشکنی متهم کرد. او نه فقط این دو کاندیدا بلکه دهها میلیون از مردم معترض را "بَده" کرد تا خودش و چند ه نفری از اعوان و انصارش را "خوبه" کند.
اوحالا مثل دانش آموز متوسطالحال کلاس است که در نهایت آبزیرکاهی میخواهد از غضب گرفتن ناحق معلم بر شاگردهای ممتاز سواستفاده کند و خودش را جای آنها بنشاند. او که مثل سایر بچهها در حالگیری از مبصر رذل کلاس شرکت داشته و تا چند ساعت پیش بیشتر از سهمش هم پیش سایر دانش آموزان پز این حالگیری را داده است؛ حالا که آنها به خاطر رذالت و دروغگویی مبصر گیرافتادهاند و به شدت تنبیه میشوند، همه کار میکند تا جای رفقا را در کنار مبصر بگیرد. گردن کج میکند، مظلوم میشود، از کتک خوردن دوستانش خوشحالی میکند و از همه بدتر اینکه جلوی سایر شاگردان و حتی اولیای مدرسه حاضر است –پس از کسب اجازه البته!- بایستد و کار دوستانش را زشت بشمارد و بگوید هر کاری که آقا معلم می کنند درست است و بچهها حق ندارند بیتربیتی کنند و اگر مشکلی داشتند باید به خود مبصر بگویند!
×××××××××
اما آدمفروشی هم آداب و ترتیب خود را دارد. یکی از آداب هر "فروشی" اینست که آدم جنسش را به کسی بفروشد که خریدار آن باشد. سرنوشت عبرتآموز آقا محسن فقط این نیست که از قلههای شهرت و افتخاری که شانسکی در طول دو سه هفته بالا رفته بود؛ به عمق درهای پرت شد که بدنامی و فراموشی در انتظارش است و نشان داد شانس، پرتاب کننده هست اما نگهدارنده نیست. بلکه او آیینه عبرتی است برای همه فروشندگان تا بدانند که حتی خریدار بودن هم شخصیت و شعوری میخواهد که همه کس به آن نرسیدهاند. شورای نگهبان احمدی نژاد اعلام کرده است که "رضایی از شکایت خود صرفنظر کرده چون در بازشماری آرا، رای او کاهش هم داشته است"! این یعنی اینکه حاکمیت حتی مشتری رضایی که به ثمن بخس آدم می فروشد هم نیست. یعنی شلنگ گرفتن روی رضایی که اعتبار مردمیاش را حاضر شد برای تحکیم موقعیتش در حکومت فدا کند. یعنی: کور خواندهای برو به زبالهدان تاریخ!
مثل آن که معلم و مبصر وسط حرف دانشآموزی که دارد حق را به مبصر و معلم میدهد بگوید: تو یکی دیگه خفه شو!… او با چه رویی از فردا بین همشاگردیهایش حاضر بشود؟
محسن رضایی را دوست داشتم. حیف بود از او در تاریخ با همان الفاظی یاد شود که از حداد عادل یاد خواهد شد…
من که اصلا تعجب نکردم از انصرافش برای پیگیری. تا همونجا که هم که پیش رفت مایه ی تعجب بود. بالاخره به قول شما هر کسی لیاقت هر چیزی رو نداره. خوب خود شیرینی برای حکومت کرد. گفته قسم خورده در خدمت حکومت باشه. یکی نیست ازش بپرسه آخه چطور می خوای در خدمت حکومتی باشی که خودت می دونی متقلب و دروغکو هستن. بالاخره با اونا منافع مشترک داره.
هیئتی از پارلمان اروپا به ایران میرود
پارلمان اروپا در پاسخ به درخواست خانم شیرین عبادی هیئتی را برای بررسی نقض حقوق بشر به ایران میفرستد. ریاست این هیات را هانس گرت پوترینگ رئیس پارلمان اروپا برعهده دارد.
هانس گرت پوترینگ، رئیس پارلمان اروپا شامگاه روز چهارشنبه ۲۴ ژوئن اعلام کرد، این پارلمان هیئتی از حقوقدانان را برای بررسی وضعیت پر تنش بعد از انتخابات ریاست جمهوری به ایران میفرستد. به گزارش خبرگزاری رویترز، ریاست این هیئت را خود پوترینگ برعهده خواهد گرفت.
بدنبال ملاقاتهای متعدد خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل با رئیس و اعضای پارلمان اروپا، و درخواست فوری ایشان برای اعزام هئیتی به ایران جهت بررسی نقض گسترده حقوق بشر و برقراری آرامش در این کشور، رئیس پارلمان اروپا به این درخواست پاسخ مثبت داد.
از آغاز ناآرامیها در ایران شیرین عبادی در تلاش بود توجه مجامع و نهادهای بینالمللی را به وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران جلب کند. خانم عبادی میگوید آنچه اینروزها در ایران در جریان است، نقض گسترده حقوق بشر است و مجامع بینالمللی باید در برابر آن عکسالعمل نشان دهند. برای نخسینبار است که رئیس پارلمان اروپا خود هیئت این پارلمان را سرپرستی میکند. پوترینگ در این باره گفت: «من هرگزچنین کاری نکرده بودم. اما از آنجایی که خشونت علیه مردم در ایران بسیار شدید و مهم است، من خودم بهعنوان رئیس پارلمان اتحادیه اروپا به ایران میروم تا همبستگی خود و اعضای پارلمان اتحادیه اروپا را با مردم ایران ابراز کنم.»
پوترینگ از مقامهای جمهوری اسلامی ایران خواست حقوق و آزادیهای بنیادین شهروندان خود را رعایت کنند. وی گفت: «نقض مستمر آزادی بیان و آزادی تجمع توسط مقامهای ایرانی به هیچوجه پذیرفته نیست.»
شیرین عبادی از بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل نیز خواسته است که نماینده ویژهای به ایران بفرستد. گفته میشود بان کیمون نیز در صدد اعزام هئیتی به ایران است تا نقض حقوق بشر را بررسی و نسبت به توقف آنها اقدام کند.
به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه شماره هشتم مهندس میرحسین موسوی به این شرح است:
بسمه تعالی
مردم هوشیار و شریف ایران
طی روزهای اخیر، صدا و سیما، خبرگزاری های دولتی، برخی روزنامه های دولتی و سایت های اینترنتی وابسته به دولت و روزنامه کیهان، بخش عمده ای از فضای خود را به وارونه جلوه دادن آنچه قبل، حین و پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران رخ داد، اختصاص داده اند. آنها با استفاده از امکاناتی که متعلق به شماست، نه تنها به پنهان ساختن تخلفات و حوادث دلخراشی که در ایام اخیر اتفاق افتاد، می پردازند بلکه مسوولان مستقیم و غیرمستقیم آن را کسی معرفی می کنند که تنها شما را در مسیر احقاق حقی که داشته اید، همراهی کرده است.
واقعیتی که آنان بیهوده تلاش می کنند نادیده انگارند آن است که در این انتخابات تقلبی بزرگ اتفاق افتاده و پس از آن، معترضان به این وضعیت به گونه ای غیرانسانی مورد هجوم قرار گرفته و کشته، زخمی و یا بازداشت شده اند. اگر با مسببین جنایت کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 به گونه ای مناسب و قانونی برخورد می شد، امروز شاهد تکرار آن فجایع در ابعادی وسیع تر و وارونه جلوه دادن واقعیت ها به گونه ای جسورانه تر نبودیم.
همان ها هستند که هنوز با اتکاء به امکاناتی که متعلق به عموم مردم است در راستای منافع گروهی خود بی پروا به دروغ گویی و پرونده سازی برای دیگران ادامه می دهند و افعالی را که خود عامل آن هستند را به بنده نسبت می دهند. آنان غافلند که موسوی با این ترفندهایی که ماهیت آن برای همه مردم روشن شده است، از صحنه بیرون نمی رود. آنچه در این روزها رخ داد اصل نظام جمهوری اسلامی را که میراث امام بزرگوار و شهدای گرانقدرمان است هدف قرار داده و این چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذاشت و با طرح اتهاماتی اینگونه و تهدید به محاکمه از آن صرف نظر نمود.
من نه تنها از پاسخگویی در برابر این اتهامات واهمه ای ندارم بلکه آمادگی دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتی در کنار مسببان اصلی اغتشاشات اخیر قرار گرفتند و خون مردم را بر زمین ریختند و اکنون کوشش می کنند، صحنه هایی را که صدها شاهد و ده ها تصویر آن را گواهی می دهند به گونه ای دیگر جلوه دهند؛ آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریبگری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند؛ ولی حاضر نیستم به خاطر مصالح شخصی و هراس از اینگونه تهدیدها از ایستادگی در سایه شجره سبز استیفای حقوق ملت ایران که امروز به خون به ناحق ریخته شده جوانان این کشور آبیاری شده است، لحظه ای صرفنظر نمایم. از مجموع آرای ریخته شده در صندوق ها تنها یک رأی متعلق به من است و شما به خوبی می دانید که مشکل آنها با میلیون ها رأیی است که جوابی برای سرنوشت آنها ندارند.
باز هم از عموم ملت شریف ایران متواضعانه درخواست می کنم با حفظ آرامش و پرهیز از ایجاد تنش، در دام بدخواهان که کوشش می کنند این حرکت گسترده اجتماعی را شورش و اغتشاش و وابسته به بیگانه قلمداد کنند، نیفتند و با زیرکی و هوشیاری که ویژگی ممتاز شماست این توطئه ها را مهار نمایند. تداوم اعتراض در چارچوب قانون و با رعایت اصول و مبانی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی، راهبرد اصلی است که ضامن تداوم و دسترسی به اهداف شماست.
دشمن خارجی با همراهی یاران جاهل و طماع خود در داخل بر آنست که مطالبات این حرکت عظیم خودجوش را به خوارج بیرون از نظام نسبت دهد و حتی الله اکبرهای از دل برآمده شما را چون قرآن های سر نیزه معرفی کند. بر ماست که با رفتار و گفتار خود این توطئه شوم را خنثی نماییم.
برادر و خدمتگزار شما – میرحسین موسوی
چهارم تیر
اميدوارم كه بقيه درس آدم فروشي را با حوصله پي گيري كنيد. ظاهرا تجربه جدي داريد.
محمود خان! دستو رو شده برام…:>
من محسن امپراتور رو دوست دارم
حالا هر کی هر چی دلش می خواد به اين بيچاره بگه …
دست مریزاد عالی بود حرف دل ما رو به بیانی عالی با قلم توانایت نوشتی…
این جوری ها هم خودشو نفروخت، تازه محسن رضایی کسی بود که دوره ی قبل هم یک فرد با برنامه معرفی شده بود فقط این دوره به خاطر برخی مسائل نظیر مناظره ها و جنجال ها و بداخلاقی های طرفین بیشتر رو آمد…
این پیش بینی رو از چند روز قبل کرده بودین. با بیان مقایسه نامه رضایی و هاشمی. بنابراین خیلی به نظر دور از انتظار نمی رسید.
خیلی تحلیل عالی و به جایی بود. من خیلی دوست دارم این نوشته های شما رو که میشینی با حوصله فکر و تحلیل میکنی و همه ابعاد قضیه رو پوست میکنی، میذاری که ما بخونیم. ممنون
سلام خوشحال شدم که هنوز هستی. اما با اين اوضاع مثل اينکه تصميم آخرتو گرفتی.اينا حرفای در گوشيه.ديوار موش داره…اينارو گفتم نه بخاطر فضولی در مسائل شخصيت بخاطر اينکه دوست دارم همچنان از نوشته هات به اوج برسم.آدمای ترسو از شجاعت و جسارت آدمای نترس ديگه خيلی کيف ميکنند.مثل پدر و مادرا که دوست دارند بچه هاشون همه ناکاميهای اونا رو جبران کنند ولی اين جبران و اوون رشادت برای عاملين به اونها خيلی هم آسون و کم هزينه نيست.از من گفتن. البته من چون هزينه های زيادی از بابت اين زبون سرخ دادم دارم تمرين ميکنم مثل … سرم رو بندازم پائين و خيلی نزديک آتيش نرم. گرمای آتیش زمونه سنگ رو هم نرم ميکنه ما که جای خود داريم.
اوه! چقدر طول تفصيل دادی. يک کلام می گفتی: محسن گدا زرد کرده.
عیبی ندارد , حداد و محسن و علی مطهری و خیلیهای دیگر قرار است آن وسطها محو بشوند . باز هم خوب است که کنار احمد توکلی نیستند , جایشان معلوم است !
سلام
جالب اينجاست که برنامه داشتن رضائی حتی برای دکتر طباطبائی هم امر را مشتبه کرد و او را به موسوی ترجيح داد مقاله بسيار منسجمی بود و از خواندن آن لذت بردم محسن رضائی هرگز جدی گرفته نمی شود و اين بهترين فرصت برای او بود که به همان ترتيبی که شايسته او بود از دست داد
خط آخر رو با تاريخ و قضاوت هايش تمام کردی
تارخ رو هميشه برنده ها نوشتن
اسم حداد عادل هم الان توی همه کتابهای دبستان هست
علاوه بر آنچه شما نوشتی محسن رضایی ثابت کرد اهل استواری و ایستادن نیست.
دورهی نهم پیش از انتخابات انصراف داد و اکنون از پیگیری شکایتش.
حتی اگر با حسن نیت برای بازگشت آرامش به کشور از پیگیری شکایت انصراف داده باشد، باز هم افکار عمومی از این اقدام به بخیهکاری و ساخت و پاخت تعبیر میکند.
توجه! همکاری در تحریم صدا و سیما
صدا و سیما این روزها دروغگویی ها و تحقیرهایش را به اوج رسانده..
یک راه که برای مقابله مدنی با این رسانه دروغ پرداز توسط گروهی از مردم پیشنهاد شده و کاملا نیز عملی است تحریم خرید کالاهایی است که در صدا و سیما تبلیغ میشود.
کافیست کالایی که تبلیغ میشود را در خاطر داشته و به هنگام خرید از آنها نخرید و حتا ممکن است به فروشنده نیز بروز بدهید که این کالا را به دلیل تبلیغ شدن در صدا وسیما نمی خرید.
مطمئن باشید همین حرکت مدنی که کوچکترین هزیته ای هم برایتان ندارد و هیچ آسیبی به شما و عزیزانتان نمیرساند در صورت همه گیر شدن میتواند بسیار کارساز باشد.
صدا و سیما در سال دست کم 300 میلیارد تومان از تبلیغات درآمد دارد. از چیپس و پفک گرفته تا لوازم خانوادگی.
پس همراهی کنید و دیگران را نیز به این حرکت مدنی دعوت کنید.
اگر جرات به خیابان رفتن وشعار دادن نداریم دست کم از این راههای ساده استفاده کنیم. اینرا برای دیگران نیز ارسال کنید.
خواهشن روی تک تک اسکناسهایی که این روز ها به دستتان می رسد یا از عابر بانک میگیرید یا هر چیز دیگری عبارت رای من چه شد؟ رای من کو؟ و رای مرا پس ده را بنویسید هیچ چیزی از هیچ کداممان کم نمی شود . هر کدام که به 10 نفر این را بگوییم و او را مجاب به انجام این اعتراض آرام کنیم این حرکت عاری از خشونت زمانیکه به سطح هفتم برسد میشود 10 میلیون نفر و میتوانید تصور کنید این یعنی چه ؟ يک دولت هرگز نمی تواند اين همه اسکناس را معدوم کند و اين رای او يعنی يک افتضاح ملی . چرا فکر ميکنيد حتمن بايد به خيابانها رفت و کشته شد ؟پس اعتراض عاری از خشونت کجا معنا پیدا ميکند ؟ احساس می کنم مردم خسته شده اند. اين را به وضوح ميبينم ديگر کسی شبها الله اکبر نميگويد . کسی بادکنک هوا نميکند بابا اگر شبها بادکنک ها را باد کنيم هر کدام ده تا .۲۰۰۰ نفر که اين کار را بکنند صبح ميتوان ۲۰۰۰۰ بادکنک در آسمان تهران هوا کنيم چرا اين روشها را بی اثر می دانيم . والا به خدا خيلی موثر است کافی است امتحان کنيم. ضمنن از بمب ايميلی به سمت صدا وسيما نبايد غافل شويم . ميتواند روحيشان را تضعيف کند وآنها را بشکند . آنها جنسشان از فولاد نيست آدمند و اگر روزی چند هزار ايميل حاوی اعتراض و حتی جملات محبت آميز حاوی اعتراض دريافت کنند اعتماد به نفسشان شکسته ميشود اگرچه روششان تغييری نکند. خواهش ميکنم اطلاع رسانی کنيد خواهش عاجل دارم از همه .
ما کمتریم !
http://eynolqozat.persianblog.ir/post/113/
ما کمتريم!
……مشکل از آن روزی شروع شد که ما سینمای پر فروش چند میلیاردی ده نمکی را نفهمیدیم ! مشکل از آن روزی شروع شد که ما جمعیت های چند ده هزار نفری بلکه چند صد هزار نفری مشتاق و بی قرار حاج منصور و حاج ممد و حاج سعید و صد تا حاجی و کربلایی دیگر را ندیدیم و با خلوتی محافل و جلسات به اصطلاح علمی و روشنفکرانه ی خودمان مقایسه نکردیم و احساس خطر نکردیم ! مشکل از آن جایی شروع شد که ما قشر بی سواد و کم سواد جامعه را بی ارزش پنداشتیم و شان خود را اجل از صحبت با آنها ، مشکل از انجا شروع شد که ما کارگر و کشاورز و عمله و راننده و دستفروش و بنگاه دار و هزار تا شغل دیگر را نپذیرفتیم ، شأن خود را اجل از هم صحبتی با آن ها یافتیم ، کسی را که با زبان خودشان با آن ها صحبت می کرد بی شخصیت و بی کلاس می پنداشتیم و مسخراه اش می کردیم و به مؤاخذه اش می گرفتیم…….
جالبه!
اونی که طرفدار موسویه، رضایی رو آدم فروش و وابسته میبینه.
منی هم که طرفدار احمدی نژادم، رضایی رو ترسو و متملق و حزب باد!
رضایی از چشم هر دو طرف افتاد.
ظاهرا سال 88، سال مرگ سیاسی خیلی هاست!
یا حق
مگه انتظار ديگه ای داشتيد. شماها چرا نمی خواين بدونين که اين راستی ها همشون مثل همند. نان به نرخ روزخور و حزب باد
سلام
من کلیات مطلب رو قبول دارم . اما معتقدم :
۱- استفاده از الفاظی مثل آدم فروش و … در شان نویسنده نیست . هر چند فرض کنیم آدم فروشی صورت گرفته باشد .
۲- از محسن رضایی همین قدر هم انتظار نمی رفت . ایشون در دوره قبل در فیلم تبلیغاتی اش به مرحوم ملاقلی پور گفت به هیچ روشی از صحنه بیرون نمی روم . اما دیدیم که ۲ روز مونده به انتخابات انصراف داد .
۳- محسن رضایی با این وجود حرف هایی را در صدا و سیما زد که دیگران نمی تونستند بگند . یعنی فرصتش رو نداشتند . مثلا همین که در ۱۷۰ شهرستان میزان مشارکت بین ۹۵٪ تا ۱۴۰٪ است .
۴- انصاف داشته باشیم . محسن رضایی در حدی که ما ازش انتظار داشتیم خوب عمل کرد . تاکید می کنیم در حد انتظار .
۵ – حالا اینکه آقامحسن قدرموقعیتش رو نمی دونه و نمی خواد پیشرفت کنه به خودش مربوطه …
موفق باشی
از اول هم به خیر رضايی اميدی نبود. همين قدر که شر مرساند بايد ممنون بود
با سلام
چرندیات شما خودفروخته را به اشتباه خواندم و دیدم حیف است کامنتی نگذارم
با تشکر
یاحق
ناطق نوری در کتاب خاطرات خود می نويسد که آيت الله خامنه ای از همان آغاز هم با نخست وزيری موسوی موافق نبود و تاکيد بيشتر او برسر ولايتی و ميرسليم بوده که يکی از آنها امروز مشاور اوست و ديگري[ميرسليم]اکنون رييس فدراسيون نجات غريق است.ولی يک ديدار محرمانه ميان امام و رضايی که در آن رضايی به امام می گويدکه بيشتر بچه های جبهه طرفدار نخست وزيری موسوی هستند.وضع را تغییر می دهد .موسوی که تا آن روز رييس دفتر سياسی حزب جمهوری و سپس وزیر خارجه دولت موقت مهدوی کنی بود جناح اکثريت مجلس دوم[خط امامی ها] او را به رييس جمهور برای سمت نخست وزیری پیشنهاد می کردند .رضايی در اين ديدار به امام خاطر نشان کرد که به دليل محبوبيتش در ميان بچه های رزمنده. در صورت عدم نخست وزيریش از روحیه ی رزمندگان کاسته می گردد.امام نیز در حکمی حکومتی از نمایندگان و رییس جمهور می خواهد که نخست وزیری او را قبول نمایند.گویند موسوی در طول دوران نخست وزیری هفت هشت بار استعفا می دهدکه مورد قبول امام واقع نمی شود
به نویسنده این متن توصیه می شود برای نظر دادن در مورد شخصیت یک انسان ابتدا زندگی نامه اش را مرور کند تا یک شخصیت مردمی مثل محسن رضایی را اینقدر کوچک نکند اگر ایشان رای زیاد نیاورد بدلیل این بود که بیشترطرفدارانش برای اینکه موسوی رای نیاورد به احمدی نژاد رای دادند وبالعکس ضمنا اگر ایشان اینقدر کم اهمیت است چرا این همه وقت برای این متن صرف کردید
به کسانی که تصور می کنند آقای رضايی سکوت کرده به اين آدرس مراجعه کنند
http://www.nazarsanji.ws
چقدر ايرانی ها بی کارند يه عالمه چرت و پرت نوشته که بگه مثلا منم سياست می فهمم
آدم فروش کسی است قدر خدمت گذاران انقلاب مثل محسن رضايی را نمی فهمد
100 با ر تا سف همه نظر ا ت شما نشا ن می د هد که همگی د ر فر هنگ و ا خلا ق ا حمد ی نژ ا د هستید یک نفر عقل ر ا حا کم نکر د ه فقط ا ها نت و ا نتقا م – مو فق با شید ه آ یند ه ا ی که د ر انتظا ر ا ست !!!