… تجارب و تحقیرهای شخصی من و دیگران از حجاب در هیچیک از کتابهای جلد اعلای روحانیون حوزه که بارها و بارها هم تجدید چاپ شدهاند، یافت نمیشود. کمتر از آن در شعارهای رنگارنگی که برای پاسداشت این وظیفۀ خطیر به خورد ما میدهند. بگذارید بگویم که بعد از آن تجارب کودکی، تحقیرآمیزترین جملهای که در مورد حجاب شنیدهام این جمله بوده است که: « حجاب برای زن مثل صدف است برای گوهری!» میتوانستم جملاتی با شأن بیشتر از این قبیل که: «خواهرم، حجاب تو کوبندهتر از خون من است!» را تحمل کنم، اما جملۀ فوق را هرگز.
در جملۀ نخست توهینی نهفته است که برای هر انسانی قابل درک است. بیآنکه سازنده یا سازندگان آن را دیده باشم، میتوانم حدس بزنم که در روانشناسی تخریب شخصیت باید زبردست بوده باشند. شما هم میتوانید حس کنید چرا. در این جمله ستایش با تحقیر توأم میشود. با تعریف از زن، اما، فقط به عنوان موجودی که باید زیبا باشد. بگذریم. اینها را شما بس بهتر از من میدانید. در جملۀ بعدی اما نوعی شأنیت را احساس میکنم. از مبارزه جوییاش همراه با احترامی که برای زنانگی من قائل میشود، خوشم میآید، ولو آنکه مرا نفهمد و از منِ زن سرسری بگذرد…
متن کامل مقاله خواندنی خانم فاطمه صادقی (دختر آیت الله خلخالی معروف) بر علیه حجاب اجباری زنان را از اینجا بخوانید.
واه واه، فقط دختر خلخالی رو کم داشتیم که از زنانگیاش داد سخن بده.
حالا اینکه چرا اسم فامیلاش شده صادقی یه طرف، اون داد سخن از توهین به مقام انسانی زن هم یه طرف!
مقاله رو دیروز خونده بودم و نمیدونستم این خانم، دختر اون جناب هستن. امروز همش چهرهی اون جناب جلوی چشمام میاد که اوایل انقلاب یه سری مشروب با مجلهی صکسی کشف کرده بودن و جنابشون با تاکید مجلهها رو نشون می دادن و میفرمودن: این مجلههای س ِکِ سی…
رهاجان، حالا شما اينقدر خودتو ناراحت نكن. بنده خدا نمي دونسته چون دختر خلخاليه اصلا حق نداشته زنانگي داشته ياشه چه برسه به دادسخن دادن از اون!
حق يا شماست…
محمود جان، دختر ٍ خلخاليت آدمو از زنانگی نمیندازه اما به گمونام جلوی بعضی زبوندرازیها رو قاعدتا بايد بگيره!