پدر و مادرم و سه تا از برادرهایم با خانوادههایشان از ایران آمدند و دو هفته با هم بودیم. گزارشهای دست اولی از ایران برایم داشتند. به خصوص از این لحاظ که ما به طور خانوادگی با کشاورزی و روستا گره خوردهایم.
تمام اجداد پدری و مادری من، تا آنجا که تاریخ خانواده به یاد بزرگترها میآید، کشاورز یا زمیندار بودهاند. علاوه بر این شغل فعلی پدرم (که بازنشستهی بهداری است) و بیشتر برادرانم در ارتباط مستقیم با کشاورزی و لوازم کشاورزی است و در نتیجه هر روز با روستائیان و کشاورزها ارتباط دارند. از همهی اینها مهمتر خلق و خوی مسلط بر خانوادهی ماست که از روستا و زندگی روستایی پرهیز ندارد: بر خلاف اکثر کوچندگان به شهر، بعد از چهل و نه سال شهرنشینی، نه فقط رگ و ریشهی خودمان را فراموش نکردهایم بلکه هنوز هم دست کم پدر و مادرم هفتهای یک روز به باغمان در آن حوالی میروند و با مردم محلی ارتباط دوستانهای دارند.
خبرهایی که توسط آنها به من میرسد برایم بسیار ارزشمند و قابل تحلیلند. در بسیاری از موارد آنچه از این طریق به دستم میرسد به کلی متفاوت از خبرهای متمرکز بر ابرشهرها، متکی بر شبکههای اجتماعی، تحلیلهای عمیق بر حرفهای قضاقورتکی مسئولان، کپی پیستکاریهای کور، جنبشهای بالاترینی و ریختن آرزوها در قالب تحلیل و خبر است که نه فقط خارجنشینها را گمراه میکند بلکه بسیاری از دوستان داخل ایران را هم تشویق میکند برای تحلیلهای اجتماعی به جای جامعهی واقعی به جامعه مجازی پناه ببرند.
برآورد من از شنیدهها اینهایند:
1- طرح یارانههای در روستاها رضایت ایجاد کرده است به خصوص در سطح روستائیان بیکار و کارگران فرودست و کم درآمد. خانوادههای پرجمعیت و کم مصرف به پولی قابل توجهی رسیدهاند که کامشان را شیرین کرده. در خانهی بسیاری از آنها فقط چند لامپ روشن است و روزانه مقدار بسیار کمی آب لولهکشی استفاده میکنند. گاز هم ندارند یا میتوانند آن را کمتر مصرف کنند.
2- طرح یارانهها یک عقبگرد اساسی در مولفههایی ضروری مثل بهداشت ایجاد کرده است. بعضی از روستائیان که به آب روان دسترسی دارند برای صرفه جویی هرچه بیشتر در مصرف آب لولهکشی (که به نظرشان خیلی گران میآید) دوباره رو به جویهای آب و نهرها آوردهاند به طوری که “شستن لباس با آب جو” که ضایعات بهداشتی و محیط زیستی فراوانی دارند، اندک اندک احیا میشود. بعید نیست که بر استحمام هم تاثیر داشته باشد و حمامهای عمومی دوباره پررونق شوند.
3- از محبوبیت احمدینژاد در روستاها کاسته نشده و حتی شاید با پیادهسازی طرح یارانهها به آن افزوده شده باشد. بسیاری از روستائیان گمان میکنند او تنها کسی است که به وعده و وعید اکتفا نکرده و برای معیشت آنها کاری کرده است. چند ساعت سخنرانی درباره پروژههای ناتمام، بیکاری، وضعیت بحرانی اقتصادی و حتی گرانی و تورم هرگز در گوش بسیاری از روستائیان نمیتواند اثر شیرین گرفتن چندصدهزار تومان پول یامفت و خوشحالی کودکی که بعد از سالها یک عروسک ارزان قیمت هدیه میگیرد و کباب میخورد را مخدوش کند. آزادی بیان و مطبوعات و فرهنگ و این قبیل مسائل که جایش روشن است.
4- با گران شدن نان، بسیاری از نانواییهای روستایی ورشکست و سنت نان پختن در تنور خانه دوباره جان گرفته است. دیگر از مردمی که روزی چهل پنجاه تا نان میخریدند و نصفههای خمیرش را میدادند حیواناتشان بخورند در صف نانواییها خبری نیست. حالا نانهای صد تومنی و دویست تومنی که پخت بهتری دارند را دادنهدانه میپزند یا میخرند. بعضیها هم مازاد پخت خانهگیشان را به شهر میرسانند و میفروشند. از آن سو ناسزا گفتن علنی به حکومت و احمدینژاد در صفهای نانواییهای شهری عادی شده است.
5- بسیاری از روستائیان از آنتن ماهواره استفاده میکنند اما به ندرت شبکههای سیاسی یا حتی بیبیسی و وی اُ ای که واریته هم دارند، تماشا میکنند. بیشتر شبکههای شو لسآنجلسی نگاه میکنند و منوتو و فارسی وان. جالب اینجاست که با وجود آنکه تقریبا تمام دیشهای خانههای روستایی را میتوان از روی یک بلندی به راحتی شناسایی کرد، برخورد چندانی با روستائیان دیشدار انجام نمیشود.
6- آمار و ارقامی در دست نیست اما به طور کلی میتوان گفت پایگاه اجتماعی احمدینژاد در روستاها از خامنهای بهتر است. این شاید پاسخی باشد برای همه کسانی که با تحیر میپرسند احمدینژاد با کدام پشتوانه اینطور در مقابل خامنهای ایستادگی میکند. (در بسیاری از کشورهای مسلمان -از جمله سوریه، ترکیه، اردن، مالزی و اندونزی- هم وضع همینطور است و اصولا حرف از “نجاد” قهرمان است که “مقابل آمریکا و اسرائیل ایستاده و میخواهد بمب اتمی درست کند” نه ولی امر خودخواندهی مسلمین جهان) اینکه آیا در روز مبادا این جماعت روستایی یا روستاییاندیش به کمک احمدینژاد خواهند شتافت یا نه، البته حرف دیگری است.
گزارشات بالا کاملا صحیحند ولی نباید منتج به نتیجه گیری خاصی بشن.روستایی ها به هیچ وجه در هیچ برهه تاریخ معاصر ایران نقش تعیین کننده ای در سیاست نداشتند و کنشگر سیاسی محسوب نمیشن.احمدی نژاد قطعا به عنوان “پشتوانه” روی آنها حساب نخواهد کرد.حرف روستایی ها اصلا این نیست که احمدی نژاد بهتر است یا فلان کس دیگه، حرفشون اینه که “پول” از همه شون بهتره و با هر کس که این آبراه اقتصادی رو باز نگهداره همین معامله رو خواهند کرد. لازم به ذکره که خود من هم از نزدیک بااین قشر در تماسم.
یک ماهی است که روستا بودم…از همین روستاهای خراسان رضوی…با همان پدر نسبتن کشاورز…نصف این اطلاعاتی که بهت رسیده یا غلطه یا مال اقل روستاهای خراسان…شاید هم میهمانها بدشان نمیامده چیزهایی بگویند که تشویق و ابرو بالا انداختن میزبان را در پی داشته باشد…محبوبیت احمدی نژاد به شدت پایین آمده…علیرغم اینکه به شدت به روستاها رسیده…عجیب است…تنورها را بستند و آرد به نانوایی می دهند برایشان پخت می کند چون این روزها نانوایی ها بهتر شدند…از این مباحث بهداشتی هم خبری نیست…ولی ملت به شدت به کشاورزی امیدوار شدند چون محصولات گران شده…خامنه ای همان خامنه ایست