گرچه با تاخیر، اما دوستان بسیاری دعوت من را پذیرفتند و در پاسخ، به چند باوری که زمانی داشتند حالا ندارند اشاره کردند. بعضی از این دوستان را مستقیما دعوت کرده بودم و بعضی خودشان خوششان آمد و شرکت کردند. متاسفانه امکان لینک دادن به همه آنها نیست. اولا که بعضی از این نوشته ها به قدری تند و تیز (و البته صادقانه) هستند که لینک دادن به آنها می تواند برای من یک لاقبا دردسر ساز شود. (در همین سال 88 بود که در یکی از همان شبه بازجویی ها؛ به عنوان مدرک برگه پرینت شده ای جلویم گذاشتند که صرفا حاوی یک لینک بود!) راستش را بخواهید تا همینجایش هم دارم بی کلگی می کنم… ثانیا من در سفرم و دسترسی ام به اینترنت محدود است و کار سرکشی به وبلاگها و لینک دادن به نوشته های دوستان طبعا وقت گیر و با یک لپ تاپ کوچک، سخت.
چه خوب است دوستانی که در این بازی شرکت کرده اند از چند دوست دیگر دعوت کنند که با شرکت در این بازی به آگاه سازی جمعی کمک کنند. به نظر من اگر این بازی کارش بگیرد و مثلا هزار نفر در آن شرکت کنند؛ خیلی آسان و نسبتا کم هزینه کار بسیاری از کتابها و مجلات و رسانه های روشنگری که مطلقا در شرایط موجود اجازه انتشار ندارند اما شدیدا به آنها نیاز داریم انجام شود. از این گذشته به کار جامعه شناسی آکادمیک و غیر آکادمیک ما هم خیلی می آید. بیشتر از این جهت که به جای ارائه تحلیل؛ دارد شاهد و مصداق ارائه می دهد. مثلا شما این نوشته رفیق حزبلمان بهمن هدایتی را بخوانید. واقعا هیجان برانگیز نیست؟ و نمی تواند ما را در تحلیل آنچه گذشته و حتی پیش بینی آینده کمک کند؟ اصلا فکر کرده اید چرا تا اینجای کار؛ تقریبا همه کسانی که در این بازی شرکت کرده اند بیشترین اعترافاتشان دینی بوده و تمایلات جدیدشان در حوزه سکولاریسم می گنجد؟
شما چطور؟ بنویسید و دیگران را هم دعوت به نوشتن کنید. به نتایج حیرت انگیز و امیدوارکننده ای خواهید رسید.
(البته گفته باشم: من بی تقصیرم ها!)
سلام جناب فرجامی
بازیتان وسوسه ام کرد مغزم را بالا پایین کنم خیلی جذاب بود برایم …جسارتاً من هم نوشتم .
ستون مونو ریل تهران امروز و سایت آی طنز و راننده تاکسی و گاف نیوز سایت آینده و دبش و … خلاصه از خوانندگان قدیم شما هستم
سلام آقای فرجامی،
برای من سخت بود نوشتن مطلب، ولی نوشتم، و دیدم چقدر اعتراف از نوع واقعی و بدون فشارش خوب است. خوشحال میشوم سر بزنید و ببینید.