ابراهیم نبوی که نه فقط یک طنزنویس کم‌نظیر که یک فعال سیاسی خوشفکر هم هست، سخنرانی‌ای در کنفرانس رنسانس دوم ارائه داده که به نظرم هفت اشتباه دارد. هفت اشتباهی که شاید در بیشتر روشنفکران اصلاح‌طلب مشترک است و کمترین زیانش دادن اطلاعات و تحلیل‌های غلط به مخاطبان ایران و غیرایرانی است که طبعا باعث تصورهای غلط، تصمیم‌های اشتباه و شاید اقدامات نادرست بشود. حرفهای نبوی را با ان‌قلت‌های من می‌خوانید:

2- «… اکثر روحانیون مهم کشور با رهبر و حکومت اختلاف دارند. در جریان تنش های سیاسی از ده نفر شخصیت اول سیاسی کشور، تنها سه یا چهار نفر آنان در حکومت باقی مانده و بقیه از حکومت بیرون آمده اند.»

نوعی خیالبافی دلخوشکنک. از کدام ده نفر اول، شش یا هفت نفرشان بیرون آمده‌اند از حکومت؟ فراموش نکنیم که حتی هاشمی هم -که نسبت به امثال ناطق نوری و مهدوی کنی و لاریجانی‌ها و رضایی- طرف‌ سبزها را گرفت و هزینه فراوانی داد هنوز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. جمله اول هم که رسما خیانتی است در ردیف همان که روزگاری شریعتی کرد: دادن تصویر آزادی‌خواهانه از چیزهایی که نفس‌شان با آزادی و آزادی‌خواهی مشکل دارد. واقعیت این است که اکثر روحانیون مهم کشور نه فقط با حکومت مشکلی ندارند که مجیزگوی رهبر هم هستند. سکوت کرکننده‌ی روحانیون قم و مشهد را نمی‌توان صرفا با تک مضراب‌هایی مثل منتظری و صانعی لاپوشانی کرد. از کل مجلس خبرگان فقط دو نفر به وضع موجود اعتراض کرده‌اند. فراموش نکنیم که وحید خراسانی هم که دو مورد از سخنانش توسط بعضی رسانه‌ها سبز و به خصوص با محوریت مهاجرانی-کدیور طوری تفسیر شد که انگار حضرتش علیه ظلم و ستم قیام کرده، حرف اصلی‌اش در دو حاشیه‌ی دروسش یکی این بود که باید بساط تبلیغات مسحیت برچیده شود و دیگری هشداری به حکومت که اگر بخواهد بازیگری را در نقش علی‌اکبر یا عباس نشان دهد این جوانان غیور فلان و بیسار خواهند کرد. هردو کاملا ضد انسانی و ضد دموکراسی، اولی تشویقی به سرکوب و حتی اعدام هرچه بیشتر مسیحیان تبشیری و دومی تهدید علیه یک مساله‌ی ذاتا بی‌ضرر در حیطه‌ی هنر هنری با سلاح خشونت‌های مذهبی که البته رسانه‌چی‌های سبز مذهبی با ذره‌بین توانستند از دل آنها حرفهایی علیه حکومت و خامنه‌ای درآورند.

3- «در ایران تقریبا تمام رسانه ها زیر نظر حکومت قرار دارد، اما مردم عملا رسانه های حکومتی را کنار گذاشته و با چند شبکه فارسی سرگرم کننده وقت شان را می گذرانند…»

درست است که در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای شیوع و قدرت بیشتری پیدا کرده‌اند اما بیشتر مردم عملا رسانه‌های حکومتی را کنار نگذاشته‌اند. دست کم گرفتن صدا و سیما اشتباه است. این مردم مذکور برنامه‌های عادل فردوسی‌پور را از فارسی وان می‌بینند؟

 4- «اینترنت بطور عملی و بخصوص در شرایط مناسب هر سه محدودیت اطلاعاتی و امنیتی را جبران می کند، برای ما به عنوان تشکیلات عمل می کند، سانسور را از بین می برد و راههای مناسب را برای اعتماد به یکدیگر فراهم می سازد.»

هر سه قضاوت مخدوش است. اینترنت نه فقط در ایران به عنوان تشکیلات عمل نمی‌کند بلکه بیشتر ضد تشکیلات محسوب می‌شود. تشکیلات با انسجام، پایداری، نظم، برنامه‌ریزی، سلسله‌مراتب، وفاداری و رازداری معنا پیدا می‌کند که اتفاقا اینترنت آنها را تضعیف می کند یا دست کم می‌توان اینطور گفت که نوع کاربرد آن در شکل شبکه‌های اجتماعی که مخالفان حکومت از آن استفاده می کنند علیه آن عوامل است. در مورد محدودیت اطلاعاتی و امنیتی هم اتفاقا برعکس تحلیل آقای نبوی صادق است و شواهد بسیار اما حتی اگر واقعا اینترنت در ایران چنین کاربردی برای مخالفان داشته باشد یادمان نرود که در یک جنبش اعتراضی اطلاعات و امنیتی به درد می خورد که در نهایت به عنوان یک ابزار به عمل ختم شود نه آنکه بدلی از بی‌عملی باشد و به هدف تبدیل شود.

5- «فیس بوک در حال حاضر به عنوان یک عامل واسطه میان نخبگان و عموم جامعه عمل می کند. در حقیقت تمام درهایی را که حکومت در جامعه واقعی می بندد، ما در جامعه مجازی باز می کنیم. در حقیقت در وقایع دو سال اخیر، پنج وب سایت اصلی بالاترین، فیس بوک، روزآنلاین، کلمه و جرس به عنوان سایت های خبررسان عمل کردند و توانستند کمبود تشکیلات و فضای سانسور را بشکنند.»

فیس‌بوک هیچ هویتی ندارد و صرفا امکاناتی را شخصی‌سازی (کاستومایز) می‌کند. شخصی سازی یعنی آنکه هر عکس می‌تواند طوری تنظیماتش را در فیس‌بوک قرار بدهد که فقط با افرادی که دوست دارد ارتباط داشته باشد و از منابعی که خوشش می آید اطلاعات دریافت کند. همین باعث می‌شود بسیاری به این توهم بیفتند که فیس‌بوک آنچیزی‌ست که آنها می‌بینند یا -در سطحی بالاتر- همه اخبار و وقایع آن چیزهایی است که از طریق فیس‌بوکشان دریافت می‌کنند. سایر شبکه‌های اجتماعی هم بیش و کم همین خصوصیت را دارند. هر کس باور ندارد یک آیدی با نام سید امیرحسین بسازد و با اد کردن چند تا از مداح‌ها یا بسیجی‌های مشهور و نوشتن استاتوس‌های در ردیف “سوسولا کوشن”، “نوکرتم آقا سد علی… جون بخواه” وارد شبکه دوستان آنها شود، خواهد دید که ناگهان دنیای مجازی و فیس‌بوک طوری ولایی می‌شوند که انگار از 70 میلیون جمعیت ایران 50 میلیونش بسیجی‌اند و به زودی جوی‌های شیر و عسل و ساندیس در ام‌القرای جهان اسلام جاری خواهند شد.

فضای سانسور چندانی هم توسط این رسانه‌ها شکسته نشده و نمی‌شود. تمامشان فیلتر هستند و افراد اندکی توانایی دور زدن فیلترهای بسیار پیشرفته شرکت مخابرات ایران را دارند. و باز فراموش نکنیم که در اوج دوران نیاز به این شبکه‌ها، یعنی هفته اول پس از انتخابات دسترسی به اینترنت در ایران بسیار سخت و امکان آپلود برای مشترکان خانگی تقریبا غیرممکن بود. تا چند هفته سرویس اس ام اس و چند روزی حتی تلفن‌های همراه هم به کل قطع بودند اما مردم بیشتر از همیشه به خیابان‌ها آمدند چون وقتی قرار به آمدن باشد کافیست بیایی به خیابان؛ و خودکامه هایی که تجهیزات سرکوب و چپاول واقعی دارند با مردمی واقعی که به خیابان‌های واقعی آمده‌اند سرنگون می‌شوند نه با آی‌دی‌های مستعار در فضای مجازی.

6- «حالا دیگر گفتن این حرفها ساده است که برخلاف تبلیغات حکومت، مردم روستاها نه طرفدار حکومت و نه حامی احمدی نژادند، فقط بخش کوچکی از جمعیت کم درآمد طرفدار حکومت اند. »

اثبات چنین چیزی راحت نیست. جمعیت روستایی ایران یکدست نیست و همچنان از بسیاری از روستاها خبر می‌رسد که مردم طرفدار احمدی‌نژاد هستند. اشکال چنین تحلیل‌هایی این است که اتفاقات ریز و درست اجتماعی و اقتصادی ایران در دو سال گذشته را نادیده می گیرد. هدفمندی یارانه‌ها و نقدی دادن مابه‌ازای آن، جمعیت زیادی از روستاییانی که به برکت جهاد کاشت- داشت- برداشت در زیر لحاف سهم بیشتری (به خیال خودشان) در یارانه‌ها و صدقه سری‌های موسمی دارند را راضی کرده است.

7- «برخلاف تبلیغات رایج، مهم ترین گروهی که علیه حکومت مبارزه می کنند و به نفع جدایی دین و سیاست مبارزه می کنند، گروههای میانه روی مذهبی و دموکرات – مسلمان ها هستند.»

 شاید -آن هم نه خیلی قاطع- بتوان گفت “پرتعدادترین” اما بعید است بتوان گفت “مهم‌ترین” گروه. آقای نبوی همچون آقای بهنود و بسیاری از روزنامه‌نگاران مهم، حدود هشت سال است که در ایران حضور ندارد و موج دین‌گریزی و دین‌ستزی قشر جوان تحصیلکرده را ندیده است. البته گناه از خارج‌نشینان نیست، این جمعیت مسلمین له‌الدین است که از فرط دل‌نازکی گردن کسی را که علنا اعلام کند از دین رحمت خارج شده را می‌زند و طبعا وقتی حرکتی زیرزمینی شد نمی‌توان آن را جار زد یا آمارش را به طور رسمی در جایی منتشر کرد. باز فراموش نکنیم که بر خلاف تبلیغات رسمی، در ماجرای انقلاب 57، اقشار روستایی، بازاریان و مبارزان مذهبی طرفدار روحانیت کوچکترین و کم‌اهمیت‌ترین نقش اصلی (محرک) را داشتند. الیت جامعه ما اگر نگوییم دین‌ستیز، دین‌گریز است. کتاب “تولدی دیگر” شجاع الدین شفا در حدود 10 سال است که پرخواننده‌ترین و موثرترین کتاب زیرزمینی در دانشگاه‌های ایران است.

 

و حالا یک:

1- «جنبش سبز پس از شش ماه درگیری خیابانی، یک سال فشار به بدنه حکومت، حالا دست از رفتن به خیابان برداشته است، چرا که رفتن ما به خیابان، نیروهای حکومتی را متحد می کند.»

یادمان باشد وظیفه روشنفکر/تحلیل‌گر، به خصوص وقتی که قرار است گزارش بدهد و نه صرفا روحیه، این نیست که ببینید مردم چه می‌کنند بعد طوری تحلیل کند که عمل آنها بهترین انتخاب تلقی شود.  واقعا، با این همه فشارهای بی سابقه و در حالی که موسوی و کروبی بدون محاکمه دستگیر و زندانی شده‌اند، جنبش سبز به خیابان نمی‌رود چون به این نتیجه رسیده این کار نیروهای حکومتی را متحد می‌کند؟! با همین منطق مثلا نمی‌توان یک زمانی گفت جنبش سبز هیچ کاری نمی‌کند چون به این نتیجه رسیده این کار نیروهای حکومتی را عصبانی می‌کند؟

یعنی ما برای رنسانس دوم چیزی تازه‌تر از شیوه اندازی ملانصرالدین نداریم: تیر را به سوی دیواری می‌انداخت، هر کجا می‌نشست دورش را طوری خط می‌کشید که محل فرود دقیقا وسط نشانه قرار بگیرد.

———————–

متن سخنرانی یادشده را اینجا بخوانید

0 Points


5 thoughts on “هفت اشکال رایج، درباره سخنرانی ابراهیم نبوی”

  1. reza says:

    من متن آقای نبوی رو دیروز خوندم و به نظرم با تمام علافه ای که به آقای نبوی دارم ایشون سعی میکنه نه تحلیل واقعیت
    بلکه چیزی که ایشون دوست داره در واقعیت باشه رو به عنوان تحلیل نشر میده. به نظر من ایرادات شما به جا و با عینیات منطبق تر بود. متشکر

  2. 437136 says:

    خب… عملا مطلب شما هم مالی نبود. اشتباهات فراوان داشت. خیلی حقایق را هم نمیخواهید که ببینید. چون همه چیز را با روحیه خودتان تفسیر کرده‌اید. احتمالا دپرس بودید. یک بار که آب شنگولی بخورید؛ احتمالا تفسیر متفاوت خواهید داشت.
    مثلا کتاب شجاع شفا کجا پرخواننده‌ترین کتاب دانشجویان است؟ این روش آمارگیری‌تان را به ما هم آموزش دهید.
    در مورد فیلترینگ هم به هیچ عنوان فیلتر ایران پیشرفته نیست. بلکه خیلی هم کودن است! با هزار شیوه هم به کل کنار گذاشته میشود. مثلا الان گودر در ایران فیلتر است. اما در اس‌اس‌ال به راحتی خوانده میشود. حتی اگر عکسی را که در گودر نمی‌بینیم و دومین آن فیلتر است؛ میتوانیم به بخش «باز» در گوگل پلاس برویم تا اتوماتیک آدرس آن عکس یا ویدئو به اس‌اس‌ال تبدیل شده و قابل رویت باشد. وی‌پی‌ان ها که در بخش تحصیلکرده رواج کامل دارد. و اولتراسورف را هم دهات و حومه استفاده میکند! تونل هم هست! تور هم هست! برای متخصص‌تر ها ساکس هم هست. تازگی ها کوکون هم آمده. اطراف انتخابات هم که اینترنت بسته شد؛ همه ارتباطات نهادهای دولتی هم مسدود شد. و این مسدودی میتواند فقط چند روز دوام داشته باشد. ضمن اینکه همین اتفاق خودش به اندازه کافی زبان هزار حرف شد. باز هم میگویم وقتی دپرس هستید بهترین کار این است که از عوض کردن دنیا صرف نظر کنید. و سعی کنید تا اطلاع ثانوی خودتان را عوض کنید!

  3. DizzyRocker says:

    اسب تروا..خوشفکر؟ اسب تروا خوشفکر؟! اسب تروا…نه واقعا!؟؟

  4. مهران says:

    باتمام تلخی متاسفانه حقایق را بیان کردید ولی همچنان راهکار وبرون رفت منحای تحلیل عالی جاش خالی بود.

  5. امیر says:

    من با نظر رضا موافقم.
    در هنگام مطالعه ی مقاله ایراداتی به ذهنم رسید که رضا قبل از من با جزییات کامل تر گفته بود.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *