خبر توقف انتشار هفتهنامهی گلآقا به تصمیم پوپک صابری را از طریق آیطنز خواندم و بسیار متاسف شدم. تماس گرفتم با موسسه برای ابراز همدردی با خانم صابری و همسرش، آقای داوودی. هیچکدام نبودند. پیام گذاشتم که خیلی متاسف شدم و امیدوارم روزی نزدیک شاهد بازگشت قدرتمندانهی نشریات گلآقا باشیم. نه هفتهنامه، که همهی نشریات گلآقا. واقعا عقیدهی قلبیام همین است.
تا به حال دو سه بار دربارهی گلآقا نوشتهام. یک بار به جد و بقیه به طنز؛ اما خمیرمایهی اصلی همه این بوده که دوست داشتهام گلآقا بهترین نشریهی طنز ایران باشد. نه از بیرقیبی، بلکه فینفسه چنان قوی و خواندنی باشد.
حالا نمیخواهم باز آن حرفها و دلایل را تکرار کنم. سوءتفاهمهایی سر همانها پیش آمده بود که امیدوارم رفع شده باشد. الان فقط میخواهم همدردی کنم. من واقعا وضعیتی که خانم صابری در آن قرار دارد را درک میکنم. وضعیتی که من "فرسودگی" توصیفش میکنم. دلایلش هرچه که میخواهد باشد، فرسودگی حال بدیست و مملکت ما سرزمین فرسودگیست.
ما باید با دوست و همکار خسته و فرسوده و دلگیرمان همدردی کنیم. ما پیشتر از آنکه خواننده و نویسنده و منتقد و طنزپرداز و رئیس و مرئوس باشیم؛ آدمیم.
گلآقا خیلی به گردن ما حق دارد. مرحوم صابری میتوانست نردبان قدرت را بالاتر برود. وزیر و وکیل بشود. اصلا چه میگویم؟ ما هنوز بچه بودهایم که او نزدیکترین مشاور رئیس جمهور رجایی بوده. او تا آخرین لحظه دوست رهبر انقلاب بود. رهبری که بسیاری از شاعران و روزنامهنگاران و مدیران و طنزپردازان ما با زحمت زیاد، در نوبت قرار می گیرند تا به دیدن ایشان بروند و احتمالا چند کلامی برای ایشان اجرا کنند.
همچین آدمی گلآقا را راه انداخت و خیلیها را زیر بال و پر خودش گرفت. درست است که حکومت ایران از لحاظ فرهنگی – و به خصوص از منظر طنز- به مسیری شبهتوتالیر افتاده و فقط آدمهایی در حد و اندازهی صابری را آنقدر خودی میداند که اجازه بدهد –آنهم با انواع فشارها و تهدیدها و "پیغام"ها!- پایگاهی برای طنز سیاسی ایجاد کنند، ولی این امر به خودی خود تقصیری را متوجه صابری نمیکند. من بارها خواستهام این مطلب را روشن کنم که اگر ما همچنان از پوپک صابری، وارث و مدیر گل آقا میخواهیم که به این موسسه با دیدی "ملیتر" نگاه کند؛ همین امر است.
چرا ما از "طنز و کاریکاتور" و جواد علیزاده همچو انتظاری نداریم؟ مگر نه اینست که عمر این مجله به اندازهی هفتهنامهی گلآقاست و همچنان هم منتشر میشود؟ چون ما همچنان گلآقا را جدی می دانیم و در شرایط بسیار بد این سالها، از دوره هاشمی بگیر تا خاتمی و به خصوص الان، همیشه گلآقا این پتانسیل را داشته که خانه طنزنویسان باشد.
بله… درست است که هیچوقت گلآقا جلوی دست وزارت ارشاد را برای صدور مجوز نگرفته یا به قوه قضاییه هم نگفته فلان نشریه را ببند، سهل است که به انتشار بعضی نشریات طنز (که همه به رحمت خدا رفتهاند) یاری هم رسانده است. تازه خصوصی هم هست و اختیارش دست مدیرش که هر چه خواست بکند با آن؛ ولی خدا را، حیف نیست حالا که فقط و فقط یک موسسه چنین موقعیتی دارد از آن به راحتی بگذرد؟ و با آن همانطوری که هست –موسسهای کاملا خصوصی و ارث پدری- رفتار کند؟
شک ندارم که دست کم تا بیست سال آینده چنین فرصتی برای هیچ شخص و موسسهای پیش نخواهد آمد. به راستی کدامیک از مقامات عالیرتبهی ما مرد کنار گذاشتن میز و نردبانِ سیاست و قدرت و راه انداختن ستون و مجلهی طنز هستند؟ تازه اگر همچین جنمی داشته باشند کو سواد و قدرت قلمشان؟ این دو را هم داشته باشند کجا بتوانند اعتماد حضرات را جلب کنند؟
حضراتی که جز برای خودیها، برای هیچ کسی حق وجود هم قائل نیستند چه رسد به طنز و انتقاد!
بیشک گلآقا مشکلاتی درونی دارد که ما از آن بیخبریم، یا کامل در جریان آن نیستیم و اظهار نظرهای صریح و قطعی شاید در حکم همان "لنگش کن" باشد که همه در گفتنش (و نه انجامش!) استاد هستیم. با خانم صابری و همکارانش در گل آقا، همدردی میکنم، به همگی خسته نباشید میگویم و امیدوارم هر چه زودتر این اشکالات رفع شوند و گلآقا طرحی نو دراندازد. فراموش نکنیم که موسسهی گلآقا همچنان هست و هزار بادهی ناخورده در رگ تاکست…
———–
(این مطلب اول بار در آی طنز منتشر شد. یادداشت جلال سمیعی در همین زمینه را هم بخوانید.)
کاملا هم نظریم…
با سلام
يک خواهش شخصی دارم در صورت امکان وبلاگ مرا ديده و بدون هيچ گونه مصلحتی نظر خود را بفرمائيد
سلام بر استاد ارجمند،
فرمودید: شک ندارم که دست کم تا بیست سال آینده چنین فرصتی برای هیچ شخص و موسسهای پیش نخواهد آمد.
حدس ها و ابطال ها…
بنده به شما قول می دهم که جریده ی جلیله ی ستون آزاد حداکثر تا ۱۵ سال آینده، صبح توفیق از مشرق سرّش بر خواهد دمید و جای خالی گل آقا و دیگران را از پرّی چاک خواهد کرد! و آن روز است که رقبا و اقربا یک دل و یک زبان بدو خواهند گفت:
هم بگو تو، هم تو بشنو، هم تو باش
ما همه لاشیم با چندین تلاش
اندکی صبر، سحر نزدیک است…
آتبین عزیز؛ داستان همه این نیست. فرصتی که از آن حرف می زنم، شامل اعتماد عمیقی که بالاترین سطوح قدرت در ج.ا.ا. به گل آقا دارند هم میشود. ارتباط همسطح یا حتی از بالا به پایین مرحوم صابری با سیاسیون و دولتمردان هم می شود. و بسیاری از مسایل دیگر از این دست…
مطلب شما مهمان امروز سايت گل آقا به نشاني زير است.
با احترام
http://golagha.ir/news/?ty=13&id=2711