دو ساعت است دارم زور میزنم که چیزی برای وبلاگ بنویسم، نمی توانم. در همین دو ساعت به راحتی میتوانم یک یادداشت مطبوعاتی بنویسم. اما اینجا ماجرا فرق دارد. اینجا چند تا دوست می آیند ببینند "خودت" چطوری و چی میگی که نمیشود پشت نوشتهها از آنها پنهان شد. وبلاگ مثل صحنه تئاتر است. محال است بازیگر با خودش یا پارتنرش مشکل داشته باشد و تماشاچی نفهمد. شوخی که نیست، زنده است کار. مطبوعات مثل سینما میمانند. یک تکه را امروز ضبط کن بقیه را هفته بعد و یک ماه بعد بچسبانشان سر هم. اگر از یادداشت قبلیام نکبت میبارید به همین خاطر بود که اینجا نمیتوانم چیزی را پنهان کنم. احوالم که نکبتی میشود وبلاگم هم نکبتی میشود.
اما در مجموع من حالم خوب است. نگران نباشید. افسرده نیستم. چرا باشم؟ درست است که اوضاع خوبی نیست ولی مطمئنم، مطمئنم از این بدتر نمیشود. "از این بدتر نمیشود" معناهای زیادی دارد. یکیاش این است که از این بهتر خواهد شد. چارهای ندارد! شک ندارم. خواهید دید از این بهتر خواهد شد. هر چه هنر داشتند را رو کردند و هر چه که ما می خواستیم درباره ماهیت آنها ثابت کنیم خودشان به همه نشان دادند. حالا نوبت ماست…
————
زنگ تفریح
هفته پیش داشتیم با حمید خوشکردار کتابفروشیهای زیر پل کریمخان را میگشتیم. در برگشت جلوی پارک مریم گروهی دوربین به دوش و میکروفن به دست ایستاده بودند و با هر کس که می خواستند مصاحبه کنند موفق نمی شدند. از "نخیر" تا "برو عمو خجالت بکش" و "خاک تو سرتون با این کاراتون" جواب میشنیدند اما دریغ از یک دقیقه مصاحبه. یکی را دیدند که جان میداد برای مصاحبه. گفتند وقت دارید. گفتم بععععععله! مصاحبهشان در مورد اغتشاشات و "توهین به امام حسین در روز عاشورا" بود. مصاحبهای کردم باهاشان که اگر یک روز از توی آرشیو تلویزیون دربیاید بیشک در تاریخ ثبت خواهد شد! دخترک ابله تا آخرش نفهمید دارم دستش میاندازم. کمکم داشتم خودم از خنده منفجر میشدم که صدابردار دست و بالک زد قطعش کنید. آخرهایش بود که دخترک پرسیده بود "برای سردستههای این هتک حرمت چه پیامی دارید؟" و من هم داشتم برای سردستههایشان پیام صادر میکردم: البته من کوچکتر از آنی هستم که پیام داشته باشم ولی میخواستم به این آقایونی که…
سلام آقای فرجامی ..قضیه این لینک خانواده با ایمان چی بود که تو لینکای آی ظنز گذاشته بودین چیه؟ ما حدود یه ساعتی تو کف این وبلاگ بودیم..اولش فکر کردیم طنزه و مسخره می کنه.. برش دارین که پز آمار وبلاگشو نده که همچین چیزایی بگه!
طنزه!
حالا چی گفتین تو مصاحبه؟؟؟
کاش اينجا مينوشتيد که تو مصاحبه چی گفتيد.
کلی خندیدم.کاش می گفتین چی گفتید!بسی بیشتر می خندیدیم.
نوشتن اون چیزایی که گفتم در اینجا می تونه دردسر ساز باشه اما چون اصرار می کنین مثل معاون کلانتر چند کلامی می گم: پرسید به نظر شما این فتنه گران روز عاشورا به کجا وصل هستند؟ جواب دادم همونطوری که امت همیشه در صحنه ما می دونن اینها مزدورانی هستند که در ازای گرفتن پول یا پست و مقام یا سهمیه و اینطور چیزها فتنه گری می کنند و مردم بی گناه رو کتک می زنند…!
کلامتون درباره ی وبلاگ کاملا درسته! ما هم برای همین سر می زنیم اینجا. می خواستید از مصاحبه گر بپرسید : کی پخش می شه! تا بهتون می گفت!
زنده باد حاج محمد
دلم لک میزند برای این آرشیو صدا و سیما. چه فیلمها از حرکات مردم خواهد داشت که لرزش و کیفیت موبایل را ندارند. چه مصاحبهها که پخش نشد. چه سوتیهایی که ندادند…
امیدوارم – و تقریباً مطمئن- که این آرشیو میماند و روزی آن را خواهیم دید.
سلام آقای فرجامی. منزل نو مبارک