همین الان ایمیلی از دوست عزیزم، ناصر غیاثی دیدم که مودبانه گلایه کرده بود اگر فلان کامنت از شماست برای من و همسرم توهین آمیز است. فورا به آنجا رفتم و دیدم کسی به اسم من (محمود فرجامی) وارد بحثی شده و با عدهای درافتاده. راستش هنوز وقت نکرده ام در وبلاگ مانی ب بگردم ببینم داستان چیست اما معلوم است طرف خیلی بی ادبی کرده که حتی بخشهایی از کامنتهایش حذف شده.
از ناصر خیلی ممنونم که این احتمال را داده که آن کامنتها از من نباشد. نیست و هیچ کامنت توهین آمیزی در سایتها و وبلاگ ها که به نام من باشد، از من نیست. این نه به خاطر آنست که خیلی آدمی مودبی هستم بلکه به خاطر آنست که اگر تشخیص بدهم باید به کسی فحش بدهم (و اسمم را هم پایش بگذارم!) میآیم همینجا فحش میدهم که بُرد بیشتری داشتهباشد!
به هر حال دوستان نه آن کامنتها از طرف من است و نه ادبیاتم اینطوریست. چه با اسم و چه بی اسم. مطمئن نیستم ولی حدسم اینست که این کار کثیف و بزدلانه از کسیست که با نام "سهند" در کامنتدانی وبلاگهای متعددی -و از جمله همینجا- مشغول لجنپراکنیهاییست که جز عقدههای سادیستی قاعدتا نمی تواند منشا دیگری داشته باشد. اگر مدیریت کامنتهای دوستان سیستم کنترل آیپی را داشته باشد گمان کنم حدسم درست از آب درآید.
فعلا تا همینجا را داشته باشید…
پ.ن: یک سهند نامی، که احتمالا سهند مذکور نبوده این مطلب را در کامنتدانی مذکور به خود گرفته و طبیعتا ما را نواخته. رفتم آنجا و توضیح دادم که منظورم الزاما یک سهند خاص نیست و آن سهند اسپمانداز، را تقریبا تمام وبلاگنویسان قدیمی میشناختند (تکه کلامش هم این بود: به قول ما آذریها…). بعد هم نوشتم که اگر قرار باشد هی من بیایم به کامنتدانیهای دیگران و ببینم دیگران به اسم من چی نوشتهاند و هی توضیح بدهم که "بابا من اون نیستم به دست بریده ابوالفضل!" که باید کار و زندگیام را ول کنم بیفتم دوره.
حضرت صاحب وبلاگ ایمیل زده که با اجازهتان این بین خودمان بماند و کامنت شما را به منزلهی ایمیل خصوصی تلقی میکنم!
من هم تشکر کردم و نوشتم که لطف بفرمایید منتشر کنید. به عبارت دیگر اینقدر عقلم میرسد که فرق ایمیل با کامنت چیست. ولی همچنان منتشر نکرده. آدم میماند چی بگوید… انگاری راست گفتهاند 4دیواری اختیاری!
متاسفانه تازگي از اين دست نظر گذاري ها با نام ديگران خيلي باب شده ، اين چندمين مورد هست كه مي بينم از اسم افراد در نظر دادن سوء استفاده ميشه
الکی که فرجامی نشدی بالاخره بعضی ها دل دارن
آخی ! حالا خدا کنه منتظر زيدی خودشو جای تو معرفی نکنه !
سلام
ایمیل من به شما این بود:
سلام محمود گرمی
از آن جایی که روی سخن شما در کامنتی که برای من گذاشتید به طور مشخص به من بود اجازه بدهید به آن مانند یک ایمیل نگاه کنم و از انتشار آن بپرهیزم٬ زیرا انتشار آن همانطور که خودتون اشاره کردید٬ حتما باعث رنجش هایی خواهد شد و هم شما و هم من را به دردسر(!) خواهد انداخت
با آرزوی تندرستی و رضایت
.مانی ب
________________________
من این ایمل را برای شما نوشتم٬ با این که مثل هر کسی که با وب آشنایی دارد می دانم٬ چیزی در وب «بین خودمان» نمی ماند.
من حوصله و وقت حذف فحش های شما به شخصی به نام «سهند» را ندارم٬ و میانجی شما هم نیستم.
کامنتی که برای من گذاشتید و من آن را منتشر نکرده ام این است:
محمود فرجامی:
ی بابا عجب سوتفاهم هایی دائما پیش میاد! آقا اون کامنت، کپی یک یادداشت در وبلاگ من بود و آن جناب سهند را هم بسیاری از وبلاگنویسان قدیمی میشناسند. از جمله همین داریوش محمدپور که نمی دانم چرا هر کس می خواهد به من بپرد پای او را از ملکوت به وبلاگستان باز می کند. به هر حال سهند مذکور (که با تکه کلامش “به قول ما آذری ها” بین ماها شناخته می شد) شاید اولین بانی این نوع مردم آزاریها در وبلاگستان بود و تخصصی در زمینهی لجنپراکنی و بههم اندازیهای کامنتی داشت و من هنوز با توجه به ساختار رذالتی که در اینجا به اسم من شده و همینطور وقت زیادی که محمود فرجامی قلابی گذاشته، گمانم اینست که کار کار خود بیشرفش باشد. حالا یک جناب سهندی هم اینجا بوده که گمان برده منظورم الا و لابد ایشان است. شاید هم البته یک مقداری حق با ایشان باشد چون چند بار نام سهند در این کامنتدانی برده شده، اما این کامنت فقط کپی یادداشت من بوده بدون در نظر گرفتن این موضوع.
امیدوارم این کامنت مجددا باعث سوتفاهم و رنجش کسی نشود و الا احتمالا بنده هم تا ابدالدهر هی باید بیایم اینجا و پس و پسلههای وبلاگ شما تا ببینم نظر دوستان (و احتمالا همان محمود فرجامی قلابی، این بار با اسمی دیگر و یا شاید با نام سهند!) چیست و هی بیانیه و جوابیه صادر کنم. ضمنا یک تهدیدی هم بکنمتان: منبعد اگر کامنتی از من قلابی منتشر کنید میروم در کامنتدانی وبلاگم سه چهار تا کامنت به اسم مانی ب و حاوی فحش خواهر مادر به وبلاگنویسانی که با آنها دوست هستید می گذارم تا هم حالتان گرفته شود، هم وقتتان و هم به زور هم که شده بشوید خواننده وبلاگ من! )شوخی(
____
در اغلب شوخی ها کمی «چیز» جدی هست. امیدوارم شوخی شما از این جنس نباشد.