مسالهی خرداد ۸۸ مساله تقلب نبود. تقلب راه و رسمی دارد. این امر به خصوص وقتی که مجری و ناظر و داور نهایی همگی به جد طرفدار متقلب هستند و رسانه و اسلحه و منبر و پول بیحساب و تقریبا همه چیز دستشان است مسیرهای بسیار آسانی دارد. در خرداد ۸۸ میشد انتخابات را به دور دوم کشاند و بعد دستور بازشماری آرا داد و با اطمینان خاطر از شورای نگهبان (نگهبانِ چی؟) ماجرا را آنقدر فرسایشی کرد تا رمقی برای اعتراضهای گسترده نماند. کل داستان هم نسبتا آبرومند برگزار میشد، مثل تقلبهای بسیاری که در کشورهای دیگر میشود.
مسالهی خرداد ۸۸ مساله تقلب نبود مسالهی تحقیر بود: آنچنان حقیر و بیچیزید که حتی ارزش تقلب در شمارش آرا هم ندارید!
از دوستان زیادی مستقیما شنیدهام که وقتی در حال شمارش آرا در حوزهها و یا تجمیع در استانداریها بودند خبر رسیده که فلانی پیروز شد. با همهی حماقت بعید است در میان متقلبان کسی ندانسته باشد شیب درصد ثابت در نمودار شمارش آرا محال است. با این حال فارس از ابتدای شمارش چنان نموداری ساخت و به نمایش گذاشت. محسن رضایی باشد یا مهدی کروبی فرقی ندارد یکی رایش در هنگام شمارش کم می شود و دیگری از آرای باطله و خانواده اعضای ستادش هم رای کمتر میآورد تا همه بدانند قصه چیست و رییس کیست. فرقش البته آنجاست که یکی طریق کاسهلیسی پیش میگیرد و یکی طغیان میکند.
مساله خرداد ۸۸ مساله خس و خاشاک بود. همانها که قرار بود «این گوشه کنارها» سروصدایی بکنند و جمع شوند. اما نشدند و نمیشوند. مساله خرداد ۸۸ ما بودیم که از این همه شهروند درجه ۲ بودن، اصلا چه میگویم، شهروند نبودن به تنگ آمده بودیم، به فغان.
زمستان آن چهار سال سیاه و نکبت، چهار سالی که کاری کرد با این ممکلت که هیچ دشمنی نکرد، گذشت و هر چند بهار واقعی نرسیده اما روسیاهی به زغال ماند. میگویند جنش سبز مرده یا شکست خورده. باشد. هر چه بود ساده نبود یا به آن قول معروف اگر قرار بود بمیریم به دست خودمان نمردیم. اگر شکست خوردیم حریف را هم جان بهلب کردیم. مساله غایی ما رییسجمهوری این و آن نبود غرورمان بود و این درس که اگر بخواهی با غرورم بازی کنی با حیثیتت بازی میکنم، تحقیرم کنی مسخرهی خاص و عامت میکنم، تقلب کنی رسوایت میکنم… .
به پشت سر نگاه کنیم. غرور و آبرو و حیثیت و اعتبار کدام طرف بر باد رفته؟
یادِ آن ترانه افتادم که میگفت:
هرجا لازم شد ملت غیوریم
خر از پل که گذشت، خسُ خاشاکیم..!
پ.ن: در شبکه های اجتماعی مثل تویتر و اینستاگرام فعالیت نخواهید داشت؟! ترسم اینه که وبلاگ نویس ها زیر گرد و خاک وبلاگ هاشون دفن بشن (:
این چهار سال سیاه از نظر شماست، و همه کسانی که به شدت تعصبی و سیاسی و به قول ما پرسپولیسی و استقلالی به ماجرا نگاه میکنند اما آمارهای بین المللی اقتصادی چیز دیگری میگوید کاری به احمدی نژاد و شخصیتش ندارم اما شما آمارهای جهانی را درباره رشد اقتصاد ایران، حجم صادرات، سرمایه گذاری خارجی، تولید ناخالص ملی، تولید علم و … ببینید و با سالهای دولت برجام مقایسه کنید همان سالهای سیاه از نظر شما بسیار بهتر از وضعیت رکود و عقب ماندگی این دولت است از برجام به ما چه رسید! جز تحقیر ایرانی حتی توسط کشورهای کوچک چه برسد به قدرتهای جهانی، جز تعطیل و تمدید و رکود وحشتناک و تعطیل شدن بیش از 60 درصد از صنعت کشور بواسطه قدرت گرفتن چند دلال تلیاردی بر مقدرات کشور، صدها هزار کارگر امثال من از کار برکنار شدند دولت به من 16 میلیون بدهی دارد و یک سال است نپرداخته است آنوقت حقوق و پاداش صدها میلیونی میگیرند تحقیری از این بیشتر برای غرور من سرپرست خانواده توسط این گردن کلفت هایی که تولید ملی را به زمین زدند!
درود
در گوشه و کنار خیلی از این صحبتها هنوز میشنوم
واقعیتی که مردم عزیز ایران (همه چه مسلمان مسیحی زرتشتی و…) هنوز متوجه نشدند این هست که دنیا با اصل این نظام کار داره
با نحوه ظهور و شروعش کار داره
با نحوه ادامه دادن و تثبیتش کار داره
با اصل تفکر این نظام کار داره کاری به قبل و بعد برجام نداره
واقعیتهایی هست که لازمه دیده بشه، لطفا دقت کنید بعد از ظهور این به اصطلاح انقلاب اوضاع منطقه خاورمیانه چه بوده و چه شده
تاثیرات این نظام و دخالتهاش تا کجا بوده
هدف نهایی این نظام چه هست؟!!!! (ملت، دین، خدا، پیغمبر، امام زمان! چه؟!)
باید از افق خیلی بالاتری به این جریانات نگاه بشه
واقعیت دیگری که در این نظام جاری شده حکومت خانواده های مشخص و معینی هست که دارند به سرعت از نظر قدرت و ثروت پروار میشند و با تکیه بر اعتقادات نپخته عده کسیری از مردم ساده دل ما به خواستههاشون میرسند.
پس اینقدر نگران برجام و دولت امید و اصلاحات و سازندگی و احمدینژاد و… نباشید
اصل داستان چیز دیگری هست…!
امیدوارم با مروری بر پیشینه شکلگیری این نظام و شروع و استمرارش و نشانه های رفتاری که از خودش در طی این 40سال نشون داده به این شناخت برسید که هدفشون چه هست و کجا رو هدف قرار دادند….
(لازم شد بگم تشکل های بشری دارای رفتارها و ویژگی های همانند سازنده خودشون هستند؛ هر فردی در سن 40 سالگی به بلوغ فکری و عقلی و عملی میرسه، حالا ببینیم که این نظام 40ساله چه چیزی را به بلوغ رسونده و نشون داده)
برای نویسنده:
نظر من با شما فرق داره گفتم نظرم را بنویسم.دلیل هم دارم. اگر دیدید درست میگم لطفا روی مطلبتون اصلاحیه بزنید.
ببینید اگر شما برای یه موضوعی 10 تا دلیل درست بیارید و یه دلیل غلط یا یه دلیلی بیارید که شبهه داشته باشه
طرف مقابل اون ده تا دلیل رو ول میکنه دست میگذاره روی اون یه دلیل که شبهه داشته بنابراین همین میشه که هنوز هم بعد از 8 سال زبون اون طرفیها(اصولگراها) درازه .
شما دست بگذار رو اون دلیلی که شبهه نداره یعنی به قولی محکمه پسند.
اول چند تا دلیل شبهه دار وغیر محکمه پسند:
1-شیب منحنی رایها : درسته یه شبهه هست ولی همچین دلیل قرص و محکمی نیست.
2-داشتن رای میشمردن اعلام شده فلانی برده: خوب بقیه جاها رو شمرده بودند و براساس اونها اعلام کردند.
3- ارای کروبی و رضایی کمتر از باطله بوده: خب انتخابات دوقطبی شده بود همه یا به احمدی نژاد میدادن یا موسوی(رای). کسی طالب کروبی و اون یکی نبود. والا(ولله)، دروغ چرا.. اونجایی که من پای صندوق بودم باطله از جفتشون بیشتر بود.
4- توی زادگاه کاندیداها هم احمدی نژادرای آورده: خب آورده دیگه
نکته: واقعاَ هم توی اون زمان مردم بعضی از روستاها احمدینژاد رو از اعضای خانوادشون هم بیشتر دوست داشتند چه برسه به همشهری و هم محلی.
حالا دلایل محکمه پسند برای نادرست بودن انتخابات که خودتون هم البته اشاره کردید:
1- استفاده غیر قانونی از امکانات دولتی، استانداریها، فرمانداریها، صدا و سیما، تریبونهای نماز جمعه، شورای نگهبان!، معاونتهای رییس جمهوری، بودجه دولت، مساجد، بسیج، سپاه، نمایندگان مجلس ، ….. به نفع کاندیدای مطلوب!
2- حمایت غیر قانونی ویژه، مستقیم وغیر مستقیم شخص رهبر جمهوری اسلامی از احمدی نژاد قبل و در حین انتخابات که نقش ویژه ای در بسیج امکانات به نفع ایشان داشت
3-مهمترین مساله که به نظر من بیشترین نقش را در این انتخابات داشت: اتهام زنی غیر قانونی و غیر اخلاقی شخص احمدی نژاد درمناظره به افراد ثالث و سوء استفاده او از این موضوع به نفع خودش و علیه کاندیدای رقیب. (و البته تایید ضمنی این رفتار با عدم واکنش خاصی! از سوی رهبری و شورای نگهبان)
4- تبلیغات غیر قانونی و غیر اخلاقی( به عنوان مثال اصطلاح دزد گیر 88) و دروغ پراکنی های گسترده و استفاده از آمارهایی که به قول آقای رضایی سفید نمایی بود.
5- پخش نامه، پول، سیب زمینی، سهام عدالت و… در آستانه انتخابات که مصداق خرید رای بود.
6- استفاده از سفرهای استانی با بودجه دولتی در جهت تبلیغات ریاست جمهوری.
7- بسه دیگه چقدر دلیل بیارم یکی اش کافیه تا مملکتی کن فیکون بشه
پیام آقای خامنه ای در انتخابات 92:
رای ریاست جمهوری هم در بین این حضراتی که هستند، یک نفر را به نظرم رسید و انتخاب کردم.(((( به کسی هم نگفتم تا الان؛ حتّی کسانِ نزدیک من – خانوادهی من، فرزندان من – مطّلع نیستند که من به چه کسی رأی دادم.)))) وظیفهی مردم است که تحقیق کنند؛ لابد تا حالا تحقیق کردهاند و انتخاب کردهاند کسی را که میخواهند به او رأی بدهند. امیدواریم خداوند به انتخاب مردم برکت بدهد و آنچه که خیر این کشور و خیر این ملّت و موجب سعادت و رفاه مادّی و معنوی مردم است انشاءالله تحقّق پیدا کند. عمده این است که همه شرکت کن
اون جمله ای که توی پرانتز هست یه معنی خاصی میده که به نظر من ثمره جنبش سبزه
اگر جنبش سبز همین یک ثمره را هم داشته باشه، اصلاَ چیز کمی نیست.
البته بهای زیادی هم بابتش داده شده…