انگار جهان هرچقدر سومتر باشد در تولید انبوه "حماسه" پیشتازتر است! این حماسه حتی میتواند در حد پرتاب لنگه کفش هم باشد که البته ما هم بخیل نیستیم و ناز شصت همجهانمان ( همجهانان چیزی در حد هموطنان است منتهی وسیعتر و عقبماندهتر!)
ماجرای لنگهکفش خبرنگار غیور عراقی به سمت بوش را که لابد صدبار شنیده و دیده و خواندهاید. سهل است چه بسا در بعضی پارکها در بازی جذاب پرتاب لنگه کفش به سمت ماکت بوش هم شرکت کردهباشید. پس ماجرایش را دوباره نمینویسم؛ فقط چند سوال دارم:
1- این جناب قهرمان پرتاب لنگهکفش در دوران صدام کجا تشریف داشت؟ آنزمان هم چیزی به سمت سیاستمداران و یا میهمانان آنها پرتاب میکرد؟! (جانم؟ چی؟ میترسید چوب توی پاچه و سایر اموراتش بکنند؟! خب اگر قرار باشد به لنگهکفش انداز آبنبات چوبی بدهند ما که بهتر میاندازیم!)
2- میگویند عربها هر عیبی که داشتهباشند یک حسن بزرگ دارند و آن "میهماننوازی"شان است. این حضرت از چه نوع آدمهای شریفیست که لنگه کفش به سمت میهمان پرتاب میکند؟ (جانم؟ چی؟ بوش غاصب است؟ پس عمهی من بود که با طرح دولت و پیشنهاد پارلمان همین یک ماه پیش از دولت آمریکا خواست نیروهایش را از عراق خارج نکند؟!)
3- گیریم که دولت و پارلمان عراق بدون اذن این خبرنگار محترم و مهم، خیانت بزرگی کردهباشند و از بوش و نیروهایش دعوت رسمی کردهباشند. خب در این صورت این جناب غیرتمند چرا لنگه کفشش را به سمت رئیس جمهور خائن عراق پرت نکرد تا هم غاصبها حساب کار خودشان را بکنند و هم خائن ها؟ (جانم؟ چی؟ آنوقت دیگر از قهرمانبازیهای رسانهای و ضدامپریالیستی خبری نبود و نیروهای امنیتی عراقی به طور سرپایی کاری میکردند تا قهرمان پرتاب لنگه کفش به بعضی جانداران اهلی بگوید خاندایی؟!)
4- حالا که بکارگیری لنگه کفش به جای زبان و قلم اینقدر حماسی است که رسانههای رسمی ایران دارند از فرط خوشحالی ذوقمرگ میشوند خب چرا خودمان به تولید داخلی دست نزنیم؟ من شخصا اعلام آمادگی میکنم که اگر کاری باهام نداشته باشند به سمت هر میهمانی که آقای احمدینژاد داشت و من ازش خوشم نمیآمد لنگه کفش پرت کنم! (جانم؟ چی؟…!)
خیلی جالب نگاه کردی.
خوشمان آمد.
۱- مطلبت تو دنباله بود لوگوشو بذار
۲- با اینکار یارو خبرنگارهاز دفعه بعد خبرنگارها رو دو ر از جون مثل میمون می ذارن تو قفس
۳- اگه زمان صدام حتی فکر پرتاب کفش رو می کرد لنگه کفش تمام مساجد عراق رو به ما تحت مبارکش می کردن!!
۴- ماموتی تو جیگر من بیدی
سلام
من از شما مطالب خوبی خوانده ام و این بار بسیار متأسفم که زدید کنار خال.
تازه گویا آقا عذرخواهی هم کردهاند: http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/7790318.stm
how can you call george bush mehman this idiot ruined the whole middleeast. he deserved it the least
سلام،
کاش کمی از خلاقیت این خبرنگار عراقی را همکاران پرمدعای ایرانیاش دشتند 🙁
اگر ادعات در مورد تمنای پرتاب کفش به امتی نژاد حقیقیه، تالی منطقیش تمنای پرتاب کفش به بوش خواهد بود
چون واقعيت را نوشتی حال بعضی ها گرفته شده نوشته زدی کنار خال .
با حال بود و گل گفتی و واقعيت را گفتی . صد در صد همینه که ميگی . از تروريست تروريسته حال ميخواد با لنگه کفش باشه می خواد با بمب باشه .بنده خدا زورش نميرسه بمب بذاره اقدام انتحاری کنه لنگه کفش ژرتاب می کنه . اينهايی که مدافع مردم رنج ديده عراقند و امريکايی ها را عامل کشتار می بينن چرا چشمشون را به روی بمب گذاری های تروريستی که در اون کلی مردم بی گناه کشته ميشن می بندن و صدای اعتراضشون در نمياد . همينهايی که برای اون لنگه کفش پرتاب کن دست زدن و هورا کشيدين چرا در تقبيح عمليات تروريستی چيز نمی نويسن . همين منتقدان فلک زده …
توی دوره ای که صدام اعضای خانواده خودش رو هم به خاطر سوء ظن اعدام می کرد گمون نمی کنم خبرنگارها می تونستن باهاش حرف بزنن چه برسه که به سمتش لنگه کفش پرتاب کنن!
خود شما اگر مطمئن باشی کاری باهات ندارن کفش پرانی می کنی اما آن بنده خدا الان معلوم نیست کجا دارن از خجالتش در میان. اگر مثل شما قدرت تلفیق طنز را با درد یک ملت نداشته باشد در شهامت از شما جلوتر است.
باحال بود
واقعا هم همینجوره ! دی:
عالي بود، اما مهمنر از آن واقعيت تحليل شماست. دقيقا زدي وسط خال.
ای محموت!
ای طناز!
ای الهامبخش!
گل گفتی آی گل گفتی
مثل يک بلبل گفتی
جواب عالی دادی
غنچه بودی شکفتی
واقعاْ متن قشنگی نوشتی. دست مريزاد
آقا محمود سلام
خوشحالم که از شما چنين مطلبی می خونم. با کلمه کلمه اش موافقم.
اين احمق ها فکر می کنند حالا هر کسی که هر غلطی عليه امريکا و ساير قدرتهای بزرگ جهان انجام دهد می شود باعث افتخار جهان اسلام !!
گزارش خبر صدا و سيما هم که در نوع خود فاجعه بود. آقای مراتی با آن همه تجربه یک لنگ کفش دستش گرفته بود و راه افتاده بود توی خيابون و هر کسی رو می ديد ازش می خواست همون کار احمقانه رو انجام بده و ….
به عنوان يه شهروند ايراني واقعا شرم می کنم که چنين مردم تمدن گريز و توحش پروری داريم.
حالا شما فک کن اينا تا کی می خوان هر چی وحشی گری و عقب افتادگی هست رو بذارن پای جهان اسلام !!
فکر کنم عنوان داستان خاله خرسه رو بايد به خاله گاوه تغيير داد 🙂
خوش باشی رفيق و باز هم ممنون
میگم شما ملت چقدر مشنگین !!! جون داداش ایول٬! خوب آقا بوش هر کی بود برای ما که خوب بود . چرا نمی فهمین؟ بابا بزرگترین دشمنان مارو برداشت .می فهمین یعنی چی؟ یارو تعریف می کنه تو جنگ با اره از بچه های ما بازجویی می کردن!بابا جان همین بوش بین دولت و ملت ایران فرق گذاشت. عمو جان همین بوش تو دبی تو اون جو لغت persian Gulf رو بدون کم و کاست می گفت . همین اعراب حاظر نیستند خلیجی که به نام ماست تحمل کنن . ای خاک بر سر شما که پینو کیو آدم شد شما نشدین…تپر تر تر درستو بخون پدرسگ درستو بخون
از اينکه يک ايرانی اين طرز تفکر رو داره اقعا متاسفم اقای بش اين همه خيانت کرد مهم نبود اما يک عراقی زخم خورده که همه زنگیش نابود شده نباید این کار را بکند چون به بش توهین می شود مگه بش ارزشش بیشتر از یک لنگه کفش است؟ او درنده خویی بیش نیست کمی درست تر فکر کنید لطفا
جل الخالق !!!
اسم سحر ايميل ياسمن
پيدا کنيد صداقت را ؟؟؟
تشکر از متن تان ، یک نوشته کوچکی هم من نوشته ام چند روز قبل در مورد همین قهرمان جهان عرب وقت کردید سر بزنید
سلام؛
البته هیچ شکی نیست که پرت کردن کفش روش درستی نیست!!!؛
ولی مساله اینه به نظر در دوره ای که همه دارن دست یه قاتل رو میبوسن کسی پیدا بشه که همه ی تبعاتشو بپذیره و بایسته و نشون بده چقدر ازش تنفر داره؛
حرفای شما همشون منطقین و من همرو قبول دارم؛ ولی برای این خبرنگار به دلیل شهامتش احترام زیادی قائلم؛ حتم دارم دوسوم همون عراقیهایی که که مجیز آمریکایی ها رو میگن هم ازشون متنفرن ولی….؛ پست بودن و نون به نرخ روز خودن خیلی ساده شده؛
لنگ کفش آن عرب با مال ما
فرق دارد ای برادر گوش دار
کفش او از چرم کی بودی بدان
کار او از چرم بودی تو بدان
گر تو هم داری چنين وضعی بگو
تا بگردی مثل او روزی نکو