وسط كوچه منتظر يكي از دوستانمون بوديم. سهراب از خلوتي جمعه استفاده كرد و بناي اين‌ور اون ور رفتن گذاشت. رفتم پيشش گفتم بذار آستيناتو بالا بزنم. گفت باشه. مامانش از دور پرسيد دارين چيكار مي كنين؟

– دالم(دارم) آستين بالا مي‌زنم.

– چرا؟

– مي‌خوام به كالام(كارهام) بلسم (برسم).

– آهان

بعد آروم از من پرسيد: – كدوم كالا؟

چند روزه از خودم مي‌پرسم كدوم كالا؟

0 Points

Previous Article


Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *