در مورد آیت الله محمدحسین فضلالله فقید یکی دو مطلب هست که از دیگران شنیدهام و شاید نقل آنها حالا بد نباشد.
یکی از آنها را یک روحانی برجسته که در بعثه آقای خامنهای کار میکرد – هفت هشت سال پیش- برایم گفت. او میگفت هربار آقای خامنهای فرستادگان و هدایایی را نزد فضلالله میفرستد و او هر بار با بی اعتنایی با آنها برخورد میکند اما آقای خامنهای همیشه احترام او را دارد.
دومی را دوستی از درسخواندههای قم برایم تعریف کرد. او که سابقا و برای مدتی طولانی دوست نزدیک مهدی خلجی هم بود (و شاید در این دیدار با فضلالله، همراه خلجی بودهاست) برایم گفت که ما یک روز میهمان شیخ فضلالله بودیم که دو مرد و یک زن نزد او آمدند. یکی از مردها گفت که آن مرد دیگر که دوست او بوده با زنش رابطه جنسی داشته. شیخ پرسید از کجا این را میداند و آیا خودش دیده؟ طرف هم سوگند خورد که دیشب که دوستش در خانه آنها میهمان بوده، نیمه شب از خواب برخاسته و دیده که دوستش با همسر او در اتاقی دیگر مشغول رابطه جنسی هستند. فضلالله از دوست مرد پرسید آیا به این اعتراف میکند؟ مرد گفت بله کاملا درست میگوید. بعد فضلالله از زن آن مرد پرسید که آیا او هم تایید میکند؟ زن گفت بله.
دوستم میگفت در حالی که با این اعترافهای صریح ما منتظر حکم شرعی سنگینی بودیم دیدیم فضلالله از زن پرسید چرا این کار را کرده است. زن پاسخ داد به خاطر اینکه این مرد را دوست دارم و شوهرم را دوست ندارم. آنوقت فضلالله از دوست شوهر زن پرسید او چرا اینکار را کردهاست؟ مرد گفت چون من عاشق این زن هستم. فضلالله در پاسخ گفت یعنی اگر این زن از شوهرش طلاق گرفته بود حاضر بودی با او ازدواج کنی؟ مرد گفت آرزویم همین است. زن هم تایید کرد. آنوقت فضلالله از شوهر مرد پرسید: حالا تو با این اوصاف حاضری باز هم با زنت زندگی کنی؟ مرد گفت بله.
به گفته دوستم که خودش شاهد این ماجرا بوده؛ فضلالله خطبه طلاق زن را در همان مجلس خواند و همانجا او را به عقد مرد دیگر درآورد!
دوستم میگفت با مشاهده این ماجرا دود بنفش از کله ما برخاست. پرسیدم حضرت علامه، طبق شرع این زن و مرد باید سنگسار یا اعدام میشدند آنوقت شما طلاق زن را میگیرید و بعد بیدرنگ به عقد یکی دیگر درمی آورید؟
دوستم میگفت آنوقت علامه من را به لفظی عربی خطاب کرد که معادل فارسیاش میشد: ساکت باش پسره جوعلق!
و ادامه داد: فکر کردهای من نشستهام اینجا که آدم بکشم؟ فکر کردهای اینجا قم است؟
…
راستی شما چطور فکر میکنید؟ به قول معروف: حالا نوبت شماست!
چه داستان عجیبی. دومی را میگویم. باورش سخت است که یک فقیه چنان حکم کند. جالب بود.
این داستان بیشتر به افسانه می مامند تا واقعیت.
خیلی دوست دارم باور کنم اما از روحانیون مذهب تشیع بعید است چنین نگاهی به مسائل.
ولی مشکل اینه که کسی که مذهبی باشه به کسی مثل فضل الله اقتدا نمی کنه.چون لااقل در اسلام مذهب بعنی همین سخت گیری ها. و کسی هم که مذهبی نیست باز هم به فضل الله اقتدا نمی کنه دلیل این یکی فکر کنم واضحه!
بنابراین اصلا فکر نمی کنم امثال فضل الله در جامعه اسلامی بتونن موفقیتی کسب کنن.
این خذعبلات را به این فقیه نچسبانید. تنش در قبر می لرزد
اين حكايت به علت پاره اي تناقضات صحتش مورد ترديد است از آن جمله عدم در نظر گرفتن عده زن براي ازدواج مجدد كه از جانب يك مرجع تقليد غير ممكن است.
تکلیف نگه داشتن عده چه می شود ؟ یعنی فضل الله ِ شیعه ، این حکم شرعی را هم قبول نداشته و زنی را که ممکن بوده از همسر خودش حامله باشد بدون رعایت عده به عقد دیگری در بیاورد ؟
“آنوقت فضلالله از شوهر مرد پرسید: حالا تو با این اوصاف حاضری باز هم با زنت زندگی کنی؟ مرد گفت بله.” شوهر مرد یعنی چه ؟ احتمالا منظور “شوهر زن” است. یعنی مرد راضی به طلاق دادن همسرش نیست. پس چگونه صیغه طلاق بدون رضایت یکی از طرفین جاری شده ؟ فکر نمی کنید این داستان ، نمی تواند راست باشد ؟
قبول دارم که خیلی عجیب است. دوست ما هم قبول داشت که غیرقابل باور است اما خودش با چشم های خودش این را دیده بود. حالا من و شما می توانیم باور بکنیم یا نه. اصل ماجرا را شک ندارم اما چون چند سالی از شنیدن این ماجرا از زبان دوستم میگذرد در مورد عده اندکی شک کردم. اگر بتوانم آن دوست را پیدا کنم دوباره می پرسم و خبر میدهم.
برقرار باشید
علتش مسلمه ! نمی تونسته حکم شرعی رو اجرا کنه. اگه حکم شرعی می داد و بعد اجرا نمی شد که پیش همه ضایع می شد !
ه خدا خیلی حال کردم اگه 100000تا امتیاز میتونستم بدم میدادم
ای ول.
اولا اينم ممکنه مل بقيه روايتهای آخوندها دروغ باشد ، دوما اگر هم راست باشدعلتش مسلمه : در لبنان که حکومت اسلامی نيست ، اين مرتکه اگر هم فتوا می داد که اجرا نمی شد . از کجا می دانيد او اگر در قم می بود چه می کرد ؟ و در آخر اصلا وجود روحانيون شيعه و آخوندها مضر است خوب و بد ندارند .
محمود جان، یه فکری باید به حال رابطه ت با این دوست خالی بند بکنی، بد آموزی داره
دوست عزیز ،جناب فرجامی!
من از مقلدین ایشان هستم..کتابهای فقهی شان را از سالها پیش مطالعه کرده ام .با مجموعه استفتائاتشان آشنام.حکایت آن داستان است که چند سال پیش معروف شده بود علامه فضل الله استمنا را جایز می داند.حال اصل قصه این بود ایشان قائل بود زنان استمنا ندارند.
سری به سایت عربی ایشان بزنید.مجموعه ی حرفهای ایشان را ببینید بعد ممکن است به این نتیجه برسید به قول دوستمان تنش توی گور می لرزد با این پست.حکم زنا به کنار.واقعا به عده فکر نکردید وقتی دوستتان داستان را می گفت؟
در مورد عده در پاسخ یکی از دوستان نوشتم که اندکی به شک افتادم و سعی می کنم آن رفیق را پیدا کنم و دوباره مطمئن شوم. اما در مورد استمنا حق با شما نیست. معروف شد که ایشان “خودارضایی” را برای زنان مباح شمرده که درست هم بود چرا که ایشان استدلال کرده بود استمنا (خارج شدن منی) برای زنان موضوعیت ندارد و با این ترفند خودارضایی زنان را از شمول استمنا خارج کرده بود.
یا اینکه چه طور می توان زن را طلاق داد بدون اینکه نظر شوهر را گرفت.آنها که ولایت مطلقه ی فقیه را هم با کلی استدلال و حجت ثابت می کنن این حق طلاق رو ازش استثنا می کنن ایشون که کلا داستانش با ولایت مطلقه حکایته!
آقا نوشتم که از مرده می پرسه و طرف میگه می خوام طلاقش بدم و طلاقش هم می ده.
“آنوقت فضلالله از شوهر مرد پرسید: حالا تو با این اوصاف حاضری باز هم با زنت زندگی کنی؟ مرد گفت بله. ”
این یعنی از مرده می پرسه و طرف میگه می خوام طلاقش بدم؟
در مورد استمنا من خودم چن مورد از جماعت اهل فرهنگ شنیدم فضل الله استمنا را مباح می داند.
غیر آن بعید می دانم اسم چنین چیزی “ترفند” باشد. نگاه کنید به دلایل ایشان در باب این مساله .غیر آن چه گفتید، استدلال می کنند به روایتی ازامام صادق (اگر در نام معصوم اشتباه نکرده باشم) در مورد کنیزی که از آن پیرمردی خموده است که توانایی ارضای کنیز را ندارد و تنقیح مناط می کنند در این باب.
بی خیال!
شایعه مرگ شماعی زاده را شنیدید؟ یا همین آقای ساندویچی میدان نیلوفر را ، آقا فری را؟
به نظر من ممکن است داستان درست بوده باشد و یا تمام موضوع در ذهن دوست شما نمانده باشد. ولی نیازی به رعایت عده نیست وقتی لوازم جلوگیری وجود دارد. در ضمن احکام متئه در اسلام دست علما رو باز می گذارد. یادمان باشد که پیامبر وقتی حاظر به سنگسار نمودن زن زناکار کرد که ایشان مدام اصرار داشت به عمل خود و مدام از پیامبر می خواهد که راهی نشانش دهد تا از گناه پاک شود و در برابر خواست فراوان و انکار پیامبر، نهایتا با رضایت و خواست طرف و اقرار علنی به گناه چنین اتفاقی افتاده است. یادمان باشد که زمانی که مووع تغیر می کند، حکم نیز عوض می شود. در شرایط کنونی قطعا بسیاری از احکام اسلامی به دلیل بلاموضوع بودن و یا تغییر شرایط قابل تغییر حکم هستند. لذا از علامه فاضلی همچون آقای فضل الله بعید نیست چنین حکم عقلی دادن آقا مرتضی اصلاحچی
عجب… عجب….!
دروغ محضه. چطور مساله ی خصوصی رو جلوی این آقا تعریف کردند؟ و به تنهایی با شیخ مطرح نکردند؟
سلام آقای فرجامی
پرشین کارتون 7 ساله شد.هفت سالگي را غريبانه جشن مي گيرد و به حمايت مخاطبانش دلخوش است.
منتظرتون هستم
wooooooooooooooooow!
با سلام ، برای آن دسته از افرادی میگم که ذهنشون رو درگیر این میکنن که کدام آخوند با مرجع تقلید در قم یا لبنان و یا هر جای دیگه دنیا چی گفته که بعد همون رو پیرهن عثمون کنن و به نفع خودشون یا ضرر دیگران تفسیر کنن.بعد نیست یه کم هم به اخلاقیات بیشتر توجه کنید و این دهن بدبخت رو آزاد کنید تا با اصول اخلاقی بیشتر آشنا بشه و از فتواهای رنگارنگ پرش نکنید! چرا انسانیت افراد رو به فتواها محدود کردید؟ توی این شرح اگر خانم از شوهرش حامله هم می بود و شوهر دوم شک میکرد ، با یک تست ژنتیک معلوم میشد ! عده مال زمان صدر اسلام بود که علمی وجود نداشت که بتونه پدر بچه رو معلوم کنه!در ضمن اگر مردی عاشق و دلباخته خودش نباشه، با فهمیدن چنین کاری ، در همون لحظه خودش دست بکار نمیشه تا جفتشون رو بکشه و متوجه میشه که همسرش حتما دیگه علاقه ای بهش نداره که چنین کاری کرده،دیگه گذشتن از این خطا منوط به عقل و فهمش از زندگیه و روجانیون با توجه به ظرفیت و پتانسیل جوامع فتوا میدن! چه بسا در ایران برای اینکه اکثر افراد در حال ستایش خودشونن، بخشش و صرفنظر از همسر خائن قابل پذیرش و اچرا نیست.پس خودمون هستیم که محیط اطراف رو میسازیم چون فتواها مبتنی بر شرایط محیطی صادر میشن.
خوشم مییاد که دیگه این اخوند ها نمیتونن سر مردم کلاه بزارن ./
این حرفها رو که طرف ای و بل زمان خمینی هم میزدن ولی دیدی که وقتی به قدرت رسید هیچی شد ./
طرف به قدرت نرسیده گنده گوزی کرده ./(اگر کرده باشه )
به هر حال خوبه مردم عاقل شدن و گول این عفریته های مرگ نمیخورن .
تا میتونی بسوز از اینکه زیر بار شما نرفت هر چه خواهی مزخرف بگوی