اینکه آیندگان چه فکری درباره ما میکنند تغییری در شرایط واقعی زندگی ما نمیدهد اما از لحاظ روانی بر ما تاثیر میگذارد. به ویژه اگر نیاز به همدردی داشته باشیم و اگر از دردی عظیم به خود پیچیده باشیم.
از لحاظ عدد و رقم کشتهها شاید کشتار یهودیان توسط آلمان نازی بزرگترین جنایت قرن گذشته تا زمان حال باشد. اینکه 6 میلیون کشته شده باشند یا 60 هزار نفر چندان اهمیتی ندارد وقتی در نظر آوریم که آدمهایی بیگناه به طور “سیستماتیک” – ونه مثلا در اثر یک عصبیت قومی یا ملی یا دینی- جمعآوری شده باشند و در نقطههایی خاص به قتل رسیده باشند. چنین واقعهای چنان دردناک است که به زیر سوال بردن آن به شدت افکار عمومی جهان را حساس میکند.
اما خطاست که میزان جنایت را فقط با عدد کشتهها سنجید. در جریان محاکمهی چائوشسکو، دیکتاتور رومانی دادگاه دلیلی برای محکوم کردن وی به اعدام اعلام کرد که به گمانم که بیش از مردم رومانی برای ایرانیها قابل فهم باشد: «کشتن روح یک ملت»
در تمام این سی و چند سالی که از استقرار جمهوری اسلامی میگذرد به گمانم روح یک ملت به طور سیستماتیک سوزانده شده است و این ژنوساید مهیب بیش از هر چیز اقشار متوسط به بالا را در کام خود برده است.
پیشتر که در ایران بودم چند باری به تلخی و البته با احتیاط در اینباره نوشته بودم (و جالب بود که یکی از مدارکی که در وزارت اطلاعات به عنوان شاهد برای “نوشتن بر ضد نظام” جلویم گذاشتند؛ نیمچه شعری بود به نام سلطان واقعی قلبها در همانباره)
من نام این جنایت سازمانیافته را که استبداد دینی مستقر در ایران به طور کاملا سازمانیافته آن را مدیریت میکند هلوکاست دلها گذاشتهام و از این غمگینم که نه فقط برای آیندگان که برای بسیاری از همحالان هم درک ناشدنی است. توکا نیستانی یک بار نوشته بود که هر نسلی میگوید نسل سوخته مائیم اما اینها وهم است و هر نسلی محدودیتها و محرومیتهای خودش را داشته است. هلوکاست دلها را برایش فرستادم به این امید که بفهمد مساله محرومیت نیست مساله حسرت است. حسرت است که روح را آتش میزند نه فقر. و وای اگر این حسرت حاصل اشتباهاتی باشد که به راحتی میشد از آنها اجتناب کرد. میتوان در اوج برخورداری، حسرت به دل بود. و ای وای اگر این حسرت کودکی و نوجوانی کسی را خاکستر کرده باشد. روح چنین کسانی در عذاب ابدی خواهد بود. جواب نامه ناامید کننده بود.
شهزاده پهلوی شاید از چنین عذابی خود را آزاد کرده. شاید او هم مثل ما خواب میدیده که تمام این جنونها کابوس است و وقتی از خواب بیدار میشده کابوس را میدیده. “آخر چرا؟”
فضای سینه ما هنوز پر ز صداست.
بلایی که سر ایران و ایرانی آمده بی سابقه است .حکومت اسلامی رفتاری به مراتب بدتر از یک نیروی اشغالگر خارجی دارد .ببینید تاراج و چپاولش را و نفرتی که از ایران و ایرانی دارد .ایران کنونی قابل قیاس با کشور دیگری نیست .در کدامین کشور علاوه بر زور و ضرب و فقر و فلاکت ، بیماری ،آلودگی آب ،خاک ، هوا ،نرخ کمر شکن حتی نان، ملت سیه بخت حتی مجاز به خندیدن و شادی و برگزاری جشن و مهمانی نیز نیست و در خطر دستگیری و پیگرد قرار میگیرد .کشور ممنوعه ها و خفتها و خواریها .
در دوران اشغال نظامی فرانسه توسط آلمان ،با شهروندان عادی فرانسه هیچ بی احترامی و بدرفتاری صورت نمیگیرد ،تجاوز که جای خود داشت اگر هم موردی اتفاق میافتاد ،سرباز یا افسر خاطی بلافاصله در دادگاه به اشد مجازات گرفتار میشدند .نگاه کنید به بلایی که اینها سر دکتر زهرا بنی یعقوب در بازداشت آوردند .و یا رفتاری که با زنان و مردان بازداشت شده در مکانهای مخوف داشتند .باور کنیم که ایران تحت اشغال است ، نیز بهمین دلیل از هیچ جنایتی فروگذار نیستند .
متن، احساسی ست و دشوار بتوان برای ش مستنداتی فراهم کرد، چرا که پای «حس» آدم ها از اطراف شان در میان است. شاید دلیل پاسخ توکا و بسیاری از افراد دیگر که در میانه عصبیت و عواطف که ایران را غرقه کرده است، تلاش دارند که بر خود مسلط باشند و اسیر احساسات نشوند همین باشد. با این وجود منصفانه نیست که همدلی ام را با وصف حالی که گغته ای پنهان کنم. یک سال و نیم دوری از ایران هم باعث نشده که عکس های قمه زنی حالم را بد نکند ، یا خبر اعدام های فله ای، چیزی در ردیف اعدام های ایالت های جنوبی امریکا بشود. توصیف کابوس، بسیار به برداشت شخصی من نزدیک است. با این حال، به سبب انسان بودن و ذات علت جویی، اغلب اوقات به این نتیجه می رسم که کابوسی خودخواسته است که اکثریتی را کرخ کرده و اقلیتی را عذابی جانکاه می دهد.
به امید فردای بهتر
خوانندگان محترم «ژنوساید» رو داشتن؟
خیال نکنید نامبرده فقط تو کار اعنی و فتامله ها!
رفیقمون همه فن حریفه
در ضمن لینک سلطان واقعی قلبها هم به سمت دیوار هدفگیری شده!
سلام آقای فرجامی!
یه سوال:آقای عالمی کرج زندگی میکنن؟! در پست های سال های قبل در جایی اشاره شده بود که ایشان نمایندگی(!)آن گروه در کرج هستن.ممنون.