1- نمی‌دانم راز محسوب می‌شود یا نه؛ ولی خب برای اولین بار است که می‌نویسم. من تا همین چند سال پیش به شدت نوستالژی دوران طلایی داشتم. دورانی که تجربه کردم را بدترین دوران می‌دانستم و آرزوی دهه 40 (60 میلادی) را داشتم. راستش را بخواهید الان هم دارم. ولی دیگر دوران خودم را بدترین نمی‌دانم. من به این نتیجه رسیده‌ام که همین دوران حاضر بهترین دورانی‌ست که تا بحال می‌شده تجربه‌اش کرد.

2- مطالعه جدی در ادبیات فارسی با حقیقت تلخی روبرویم کرد. نه فقط تاریخ ما که تاریخ انسان تا همین یکی دو قرن پیش چنان هولناک بوده که تلخترین خاطره‌های ما ایرانی‌های امروزی پیش مصایب روزمره آنها شوخی محسوب می‌شده. شیوع هر بیماری آدمها را درو می کرده چنان که فرصت آخ گفتن را هم نداشته‌اند. مردن چند فرزند برای هر پدر و مادری عادی بوده. جنگها، غارتها، کشتار، تجاوزها و مالیات‌های کمرشکن گه‌گاه یا دائم بوده‌اند. زندگی، جز عده بسیار معدودی، برای آدمها زجری جانکاه و سگدوی همیشگی برای تامین ساده‌ترین نیازها بوده است.

3- هنرمندان و نویسندگان و بطور کلی اهل فرهنگ امروز ایران، در برآیند کلی بی‌نظیرند. هیچگاه در تاریخمان اینهمه درجه یک نداشته‌ایم. با تمام سمومی که از طرف بوستان گذشته، موج عظیم تولید محصولات بسیار خوش‌ساخت و در حد جهانی که از بازار رسمی و زیرزمینی هنر و ادبیات ایران، چه از داخل و چه از خارج جریان دارد واقعا شگفت‌آور است. در سینما در ادبیات در موسیقی در گرافیک در روزنامه‌نگاری… در کدام شاخه از جریان متوسط جهانی عقبیم؟ و در کدام یک ده‌ها نفر را نمی‌توان نام برد که آثارشان حتی در حد جهانی درجه یک محسوب نشوند؟

4- انفجار اطلاعات و دنیای سایبر به ما موقعیتی داده که از تا همین چند دهه پیش در رویاها هم نمی‌گنجید. با همدیگر در ارتباطیم و حتی تقریبا به طور مجانی می‌توانیم با دوستان و نزدیکانمان در آن سوی جهان به صورت صوتی و تصویری دائما در ارتباط باشیم. بسیاری از کتابهای نایاب به رایگان در دسترس‌اند. هر رسانه‌ای، گیریم با اندکی نیاز به دور زدن، در اختیارمان است. با همه کسی می‌توانیم مکاتبه کنیم. هیچ محدودیتی در زمینه موسیقی نداریم و تقریبا هر فیلمی را ببینیم. همه این امکانات را فقط با امکاناتی که در اختیار قشر مرفه مرفه‌ترین کشورها در سی سال مقایسه کنید تا یادآوری شود در کجا ایستاده‌ایم.

5- پارسال همین موقع کجا بودیم و امسال کجاییم؟ رئیس‌جمهورمان، وزیر امور خارجه‌مان، مذاکره کننده هسته‌ای‌مان، وزیر نفتمان… کیان بودند و امسال کیان‌اند؟ سگ زرد برادر شغال نیست سهل است با سگ زردِ برادرش هم فرق دارد. من بی‌جهت امید نمی‌دهم. چه نفعی دارم از امید دادن؟ چه‌کاره‌ام؟ سهل است، کارم هم طوری‌ست که هر چه بیشتر غر بزنم و ناامید کنم و “دیدید گفتم” راه بیندازم به نفعم است. ولی نه. دلم روشن است و سخت امیدوارم. کدامیک از ما به همین وضعیت کجدار و مریز امروز، پارسال شب عید امید داشتیم؟

6- سال نوتان مبارک. دلتان خرم. تن‌تان سلامت. دل‌تان پرامید.

0 Points


2 thoughts on “سال نوی در بهترین زمان‌ها”

  1. کیوان says:

    جالب نوشتید. تازه واقع بینانه بود نه خوشبینانه.

  2. سجاد says:

    سلام و سال نو مبارک. می شود لطفا درباره بند سوم بیشتر توضیح بدهی؟ در هر یک از رشته های ادبیات و هنر «این همه درجه یک» در زمان ما کجا هستند؟ چند تا شان را اسم ببر.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *