* اينقدر به اين حامد قدوسي در يكي از چتهاي اخيرمون گفتيم برو "وقايع وبلاگيه" رو بخون و نظرت رو بگو، و اونم دودر كرد جريان رو كه مجبور شدم يه كاري كنم كه مجبور بشه بره بخونه. اين شما و اين هم ماجراي دختردار شدن حامد قدوسي!
**اميررضا خادم وبلاگ مينويسه به چه خوبي. لطفا به ليست بلاگ رولينگتان، اسم وبلاگ اين قهرمان كشتي و نماينده مجلس رو اضافه كنيد. خواهيد ديد كه وقتي خادم ببينه وبلاگش پرخواننده و تاثير گذار شده، خيلي بهتر مينويسه و بيشتر قاطي ماها ميشه. اي بسا كه خادم هم بشه ابطحيِ اصولگراها، بلكهم بهتر!
*** من ميگم آدم باهاس تو گفتن واقعيتها يه كم درايت داشته باشه. يا به قول بچه گفتنيها: جز راست نبايد گفت ولي هر راست هم نشايد گفت. (انگار قبلنها يه شاعري هم يه همچين چيزي گفته بوده!) مثل همين داداش نيكان ما كه چندبار تو وبلاگش به كمردردش اشاره كرده. خب داداش من تو كه ميبيني اسمتو گذاشتن "سيد..قي" مگه مجبور آب به آسياب دشمنهات بريزي؟
**** يه توضيح مفصل در مورد اينكه دبش چرا اينجوري شده طلبتون. همچين هم نيست كه ما مدل احمدينژادي پاسنخگو باشيم. نخير! توضيح ميديم به چه خوبي. فقط يخده صبر.
خوشم. این وقایع اتفاقیه حامد را لو داد.
سلام. این بابا آدم خیلی کثیفیه. آخر تظاهر و فرصت طلبی. وقتی تیم کشتی در زمان ریاست فدراسیون این بابا قهرمان شد قرارشد 5 تا ماشین به قهرمانها بدن. توی نامه ای که این بابا برای دریافت جوائز زد اسم خودش و برادرش ( مدیر روابط عمومی وقت فدراسیون کشتی – منظورم رسول نیست ) رو داده بود. کفاشیان زیر نامه جواب دندان شکنی بهش داد و نامه را بایگانی کرد. بیچاره نمی دونست این حرومزاده قراره با پاچه خاری ( نه پاچه خواری ) سر از مجلس در بیاره.
لطفا به این آشغال بها ندین.
عزت زیاد!