اگر کوچکترین استعدادی در خنداندن دیگران دارید خواهش میکنم این نوشته را بخوانید:
فقط یک روز پس از 22 خرداد، یعنی همان روزی که تا دیروزش فضای نشاط و شادمانی عجیبی سراسر کشور و به خصوص شهرهای بزرگ را فراگرفته بود؛ افسردگی شدیدی بخش عظیمی از جامعهی ایران و حتی ایرانیان دور از وطن را دربرگرفت.
آنچه گذشت نیازی به شرح و توصیف ندارد. بسیار زیاد دربارهی آن گفته و نوشته شده و بسیار بیشتر گفته و نوشته خواهد شد. این یادداشت دربارهی چیز دیگریست. دربارهی طنز است. دربارهی آن گوهری که قرار است در آشفتهترین حالات و بغرنجترین اوضاع، خنده بر لب افسردگان بیاورد، دل ها را شاد کند و امید ببخشد.
طی یکی دو هفتهای که از آن ماجرا گذشت طنزنویسی به خصوص در عرصهی رسانهها (اعم از مطبوعات، سایتها و وبلاگستان) به وضعیت نادری دچار شد. گذشته از فضای خاصی که تولید طنز در مورد مسائل جاری جامعه را با خاطر جدی روبرو میکرد؛ خود طنزنویسان هم عدمتا روحیه و انرژی لازم برای طنزپردازی نداشتند. سهل است کسی برای دیدن و خواندن طنز هم دل و دماغ نداشت! خنده بازار کسادی بود که نه فروشنده داشت و نه خریدار؛ بیشتر آنچه به طور خصوصی و نیمه خصوصی منتشر میشد کارهایی بودند تلخ نظیر کاریکاتورهای مانا نیستانی.
اما به گمان من، خندهسازی در چنین وضعیتی بیش از پیش لازم است. تمام کسانی که قادر به این کارند، از افراد خوشذوق گرفته تا طنزنویسان حرفهای باید در دمیدن شادی و نشاط در جامعه هر چه سریعتر دست به کار شوند (شویم). افسردگی در جامعهی ما مدتهاست اپیدمی شده اما اکنون به وضعیتی بحرانی رسیده است و هر چقدر بیشتر شود به ضرر خود ماست.
تمام مصیبهای سیاسی و اجتماعی از بیتفاوتی سرچشمه میگیرد که افسردگی زایندهی آن است. خنده دشمن افسردگیست و اگر اینطور هم نباشد (یعنی طنزپردازی و خندهسازی هیچ تاثیری در بهبود آیندهی ما نداشته باشد) ما دست کم برای کاستن از رنجی که میبریم نباید این کار را رها کنیم. در فیلم تایتانیک، صحنهای به یادماندنی هست از گروهی نوازندهی موسیقی که تا آخرین لحظات زیر آب رفتن کشتی، مینوازند. کشتی ما که البته در حال غرق شدن نیست و چنین هم مباد، ولی در چنان وضعیتی هم به قول مولانا کوشش بیهوده به از خفتگیست.
در این نوشته منظور من نه فقط طنزهای سیاسی و اجتماعی بلکه انواع روشهای خندهسازیست. (اصطلاح خندهسازی که مفهومی گستردهتر از طنزنویسی دارد را از مرحوم صلاحی وام گرفتهام) حتی بیش از طنزهای سیاسی نیشدار که در نهایت (در چنین وضعیتی) باز هم به عصبیت خواننده منتهی میشوند، فکاهیات و لطایفی که صرفا شیرین و خوشکننده خاطر هستند را مفید میدانم.
در همینجا بد نیست انتقادی که همواره از فضای عمومی طنز رسانهای کشور داشتهام را یکبار دیگر تکرار کنم: نخستین مشخصهی طنز خندهسازی است و ما چنان درگیر انتقاد شدهایم که گویی فراموش کردهایم اثر طنزآمیزمان باید در وهلهی اول شیرین باشد و حتی خندهدار بودن کسر شان "طنز" شده است! و این مساله به ویژه در کشوری که عصبیت و افسردگی دو تا از بزرگترین شاخصههای جو روانی مردمان آن است بیشتر مشکل آفرین است.
ما باید به سهم خودمان بکوشیم که غم و افسردگی را از خاطر هموطنان مظلوممان بزداییم و «خنده» در این نبرد فرساینده، ناجوانمردانه و نابرابر، نه یک ابزار سرگرمی یا دلخوشکُنک که«سلاح» ماست. سلاحی که بیش از هر چیز به سپری میمانند که باید شدت ضربات سهمگین را کاهش دهد و البته بسا که در وقت مناسب بتوان همین سپر را بر سر مهاجم هم کوفت!
از اینرو به تمام دوستانی که به هر نحوی و با هر وسیلهای قادر به شاد کردن فضای عمومی جامعه هستند، دوستانه توصیه میکنم از تلاش خود در این راه، هر چقدر هم که اندک باشد، دریغ نکنند. جامعه اکنون بیش از هر زمان به طنز و خندهای نیاز دارد که ما استعدادی در تولید و نشر آن داریم و هر استعدادی وظیفهای به دنبال دارد…
——————-
نقل از آیطنز
در همین رابطه بخوانید: قهقهه در مجلس ختم از محمد علی مومنی
ماموتی رو بنده خدا مگس نشسته .می خوای طنز بنویسی وقتشه .نمی خواد بقیه رو نصیحت کنی . تو خودت دل و دماغشو نداری جناب رطب خورده!!!
حداقل ذهن من يکی که مدتهاست که از کار افتاد اما فکر کنم برای شروع دوباره وقتشه
تقریباً از همون اول این ماجرا، هرچند سخت، دارم تلاش میکنم سهمی هرچند کوچیک در خندوندن مخاطبای وبلاگم داشته باشم.
ما حال خندیدم هم نداریم . چه برسد به خنداندن … کجای کاری عزیز جان
دوستان عزیز
مبادا فردا تو خونه بمونید و به راه پیمایی ۱۸ تیر نیاین! حکومت کودتا منتظر است که اگر فردا با انبوه جمعیت مواجه نشه روز بعدش موسوی و خاتمی رو دستگیر کنه. از طرف دیگه مطمئن باشید که خطر جانی کلا رفع شده و راهپیمایی فردا ریسک هیچ خطری رو نداره. کسانی که حاشیه تهران هستند(کرج، اسلام شهر،…) فردا رو تصمیم بگیرن بیان تهران. حتی کسانی که در شهرهای نزدیک تهران هستند اگه بیان تهران خیلی خوب میشه و اگه نمیتوننند در همان شهر بیان بیرون تو میدون اصلی شهر. دوستان ببینین همت ایرانی چقدر است. فردا تمام دنیا ما رو نیگاه میکنه. پیروزی در دست ماست اگه اراده کنیم و نومید نباشیم. به امید پیروزی، وعده ما فردا ساعت چهار به سمت دانشگاه تهران. هدف رو فراموش نکنیم: دولت احمدی نژاد قانونی نیست و بایستی خلع قدرت بشه.
يادت باشه از صلاحي وام گرفتي بايد قسطشو بدي حتماً به ياشارا!
چون می دونم خنده دوست داری ها
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=32496
طنز به این می گن 🙂