پدرزنم عصر دوشنبه درگذشت. صبح پیش اش بودم. به سختی حرف می زند و گه گاه چشمهایش را باز می کرد ولی همه را می شناخت.
در این هفت هشت سالی که می شناختمش، ندیده بودم لبخند تحقیرآمیز بزند ولی امروز هر کدام از ما را که می دید لبخندهای تحقیرآمیزی بر لبان بی رمقش می نشست.
یعنی حاج منصور ما را چطور می دید؟
Previous Article
صادق باش مسعود
Next Article