خودم را که نگاه میکنم به نظرم سیاست ورزی به سبک پیش از جنیش سبز ما را اخته کرده است. تبدیل شدهایم به آدمهایی که فقط بلدیم حرف بزنیم و همه کار جمعی که بلدیم با ارفاق این است که ستاد انتخاباتی تشکیل بدهیم. گفتار سیاسیمان مدام دعوت و آرزوی رفتار عقلانیتر از طرف آیت الله خامنهای و طرفدارانش است. انگار از ارباب میخواهیم که شلاقش را آرامتر بزند. بیخاصیتی و تسلیم شدن خودمان را نجابت نامگذاری کردهایم. اسم ترس و جنم نداشتهمان برای ایستادن جلو تعدیهای طرفدارن آیت الله خامنهای را گذاشتهایم رفتار مدنی و مبارزه بدون خشونت. تاریخ مصرف امثال من که فقط بلدیم حرف بزنیم و ستاد انتخاباتی تشکیل بدهیم گذشته است.
سرمایههای ملی کشور که دارایی مشا همه شهروندهای ایرانی است را همچون ارث پدریشان هزینه میکنند، ما مقاله مینویسم. با سیاستهای غلطشان اقتصاد کشور را متلاشی کردهاند، ما یادداشت مینویسیم. تمام امکانات و نهادهای عمومی کشور را در جهت منویات شخصی آیت الله خامنهای به کار میگیرند ما حتی اعتراض هم نمیکنیم. اصلا دزدیهای کلان میکنند حتی اجازه نداریم اعتراض هم بکنیم و ارباب فرمان میدهد که کش دادن ممنوع.
ما همانها هستیم که خودمان را به زندان معرفی میکنیم برای اجرای حکم ارباب. همانها که همه کتکهایی که خوردهایم را گذاشتیم لای سبیل و دم بر نیاوردیم. امثال من همان بردههای ناراضی ولی تسلیم هستیم. همان بردههایی که حتی اگر در قفسهایمان هم باز باشد نمیتوانیم خارج بشویم. ما نیروهای فاسد تاریخ مصرف گذشته شدهایم. این تعدیهای آشکار آیت الله خامنهای نیاز به آدمهایی دارد که نخواهند برده باشند و راه رهایی خودشان را نه نرمش ارباب که شورش بر او بداند. کسانی که ایمان داشته باشد که میشود شلاق را از ارباب گرفت. اگر کسانی کتکشان زدند آنها هم کتک بزنند. نسلی جدیدی که فقط باتوم نخورد و بلد باشد باطوم را هم بگیرد و از خودش دفاع مشروع کند. اگر امنیت را از ما میگیرند راه حلش کسانی هستند که بتوانند امنیت را از آنها هم بگیرند. نیاز به یک نسل با ایمانتر داریم. نسلی که کرامتش برایش مهمتر باشد. نسلی که اگر مامور پلیس خواست یکی از اعضای خانوادهاش را بگیرد که لباسش از نظر ما درست نیست بجای نگاه کردن و خواهش کردن سیلی به صورت آن مامور بزند. آدمهای جدیتر که اگر برنامهها و جلسات آنان را خواستند به هم بزنند بدانند که جوابِ های، هوی خواهد بود. نسلی که نخواهد برده باشد نه امثال من که میخواهد ارباب را اصلاح کند که شلاق را آرامتر بزنند. امثال من به برده بودن خو کردهایم. ما تاریخ مصرفمان گذشته است، ما فاسد شدهایم. ما بیخاصیت شدهایم.
——
بخشی از یادداشت حمزه غالبی