من که این روزها به جای سیصدبازی، نشسته ام ماستم رو می خورم و به قله های رفیع علم و افتخار و طنز فکر می کنم؛ اما خداوکیلی می شه از این طنز باحالی که در این دو تا نقد حرفه ای وجود داره گذشت کرد؟
«۳۰۰»، نسخهی کارتونمانندی از یک روز سخت در سواحل یونان است که ۳۰۰ اسپارتی در برابر تعداد خیلی بیشتری از سپاه پارس مقاومت کردند. اما این فیلم در نشان دادن برتری اسپارتیها ناتوان است. «۳۰۰» در نهایت تأسف، هیچ چیز تازهای نمیگوید. این فیلم تنها یک سری تصاویر اغراقآمیز با IQی زیر ۲۰ هست. در این فیلم میبینیم که فرهنگ اسپارتها به خاطر یک چیز برتر است: اختراع ماشین بدنسازی. شما هرگز این همه هیکل عضلانی را یکجا نمیبینید، مگر در انبار بادوایزر [بادوایزر یک مارک آبجو هست.] بنابراین ما با تاریخ طرف نیستیم، بلکه با یک مرداب تبآلود و مرطوب از تخیل طرف هستیم که به کتاب کامیک اصلی خیانت میکند.
-استیون هانتر، واشنگتن پست
فیلم «۳۰۰» به همان اندازهی «اپوکالیپتو» خشن و دو برابر آن احمقانه است … ایرانیها که ظاهرن در استفاده از زیورآلات مهارت دارند، تعدادشان خیلی بیشتر است و شامل نینجا، درویش، فیل، کرگردن، و یک کچل تنومند عصبانی هستند. ولی معلوم است که اسپارتیها به باشگاههای بدنسازی بهتر و دستگاههای الکترولیز دسترسی دارند [بدن سربازان اسپارتی هیچ مو ندارد، گویی همگی الکترولیز کردهاند.] آنها همچنین به ارزشهایی مثل شجاعت و آزادی اعتقاد دارند و اگرچه آدم کشتن را خیلی دوست دارند، آدمهای خوب داستان هستند. شایان ذکر است که اسپارتیها و دوستان یونانیشان سفید هستند؛ بر خلاف دشمن که پوستی سیاه و تیره دارد.
-ای او اسکات، نیویورک تایمز
گزیده نقدها رو از پسر فهمیده کش رفتم.
pokhhelladan.blogfa.com
محمود خان. قربون اون قلم طنازت برم.
نقد نیویورک تایمز رو چاپ میکنی بعد در مورد نقد مثلا طنز ما در باره سیصد رو هیچی نمیگی! مرحمتا یک نگاهی بهش بکن .
http://www.bayramali.blogfa.com/post-42.aspx
زیادت جسارت است.