پاسخ به این سوال که استندآپ کمدی دقیقا چیست یک مقدار مشکل است. تعریفها مختلفند و هیچ دلیلی هم ندارد که سادهترین تعریف الزاما شفاف هم باشد. مثلا این تعریف: “یکی میایستد جلوی جمعیت و با حرفهایش دیگران را میخنداند”؛ که خب در کشور ما به آن استندآپ کمدی نمیگویند و مثلا میگویند کنفرانس مطبوعاتی جناب دکتر فلان یا خطبههای دشمن شکن آیتالله بهمان. اما واقعیت این است که استندآپ کمدی خوشدلانهتر از این قبیل ژانگولرهای خطرناک است. یک نفر سعی میکند با حرفهای خندهدارش دیگران را شاد کند نه اینکه مثل فلان و بهمان، با حرفهای خندهدارش دیگران را بدبخت کند.
به کسی که استندآپ کمدی اجرا میکند استندآپکمدیَن میگویند. در استندآپ کمدیها معمولا رسم است که کمدین با خودش و نزدیکانش بیشتر از دیگران شوخی میکند. یعنی مثلا به جای اینکه بگوید ” یه روز یه …” میگوید “یه روز داشتم میرفتم…” و تا جایی که بتواند جکها را به صورت خاطره بازسازی میکند، مثلا به جای “یه روز بچههه میره از باباش میپرسه…” میگوید “وقتی بچه بودم یه روز از بابام پرسیدم…”. البته همیشه هم اینطوری نیست و جکها به همان صورت مرسوم (در مورد قومیتها، سیاستمداران، شخصیتهای مشهور…) هم نقل میشوند.
مهمترین ویژگی استندآپ کمدی ارتباط مستقیم و بیوقفه کمدین با تماشاگران است. او دائما با آنها حرف میزند، بعضا پرسش و پاسخ دارد و حتی بر اساس واکنشهای آنها اجرا را به صورت لحظهای تغییر میدهد. حضور تماشاچی در استندآپ کمدی به قدری مهم است که حتی در استندآپ کمدیهایی که برای پخش در رادیو و تلویزیون ضبط میشوند هم از تماشاچیان دعوت میشود در اجرا حضور داشته باشند.
در سنت ایرانی استندآپ کمدی چندان جا نیفتاده است و هرچند ژانرهایی نزدیک به آن وجود دارد (مثل پیشپرده خوانی) اما به خاطر پرهیز از بزرگترین مشخصه استندآپ کمدی، یعنی “شوخی با خود” (شخص، خانواده، اجتماع، قومیت، مذهب) این ژانر هنوز در ایران ناشناخته است. البته بعضیها هم عملا استندآپ کمدی اجرا میکنند اما بدون نام بردن از آن (مثل حمید ماهی صفت)، اما به خاطر تحقیر این ژانر، کمدینهای درست و حسابی و مطرح دنبال آن نمیروند. در جامعهای که خود کلمه “کمدی” اندک اندک بار منفی پیدا میکند (و به غلط به جایش از کلمهی “طنز” استفاده میشود، مثل سریال طنز، تئاتر طنز…) مردم چه خواهند گفت اگر مثلا مهران مدیری یا فرهاد آئیش در یک اجرا با خودش، خانوادهاش و فرهنگ ایرانی شوخی کند و جک بگوید؟!
احتمالا رویکرد محافظهکارانهی ارشاد مرشاد هم در این امر دخیل بوده است وگرنه استندآپ کمدیهای موفق کسانی چون ابراهیم نبوی وهادی خرسندی در خارج کشور نشان می دهد طنزنویسان جاسنگین ایرانی هم با اصل قضیه مشکلی ندارند انگار. امید جلیلی، ماز جبرانی و شاپی خرسندی هم از استندآپ کمدینهای مشهوری هستند که به انگلیسی برنامه اجرا میکنند.
استندآپ کمدیها گهگاهی مستقل هستند یعنی به صورت منفرد و در زمانی بلند (مثلا یک ساعت) اجرا میشوند و گهگاهی در خلال برنامههای دیگر اجرا می شوند، مثلا در یک جنگ خانوادگی یا برنامهی تلویزیونی چند دقیقهای استندآپ کمدی اجرا میشود. به نوع دوم استندآپ کمدی کابارهای (Cabaret stand-up comedy) هم گفته میشود که ریشه در استندآپ کمدیهایی دارد که از دهههای نخست قرن بیستم ( و شاید پیش از آن) در خلال برنامههای کابارههای اروپایی اجرا میشدند، و بر خلاف پیشداوری منفیای که احتمالا به خاطر کلمه “کاباره” به ذهن متبادر میشود، اصلا نباید آن را دست کم گرفت . جان مورریل در کتابش Comic Relief ضمن آنکه هشت خصیصه مشترک میان استندآپ کمدینها و فیلسوفان را برمیشمارد، یادآوری میکند که استندآپ کمدینهای کابارهای آلمان در دهه سی میلادی، نخستین کسانی بودند که با نگرانی شروع به سخره گرفتن هوشمندانهی نازیها و هیتلر کردند تا به مردم نست به فاجعه پیش رو هشدار بدهند و پس از به قدرت رسیدن نازیها نه فقط تمام کابارههایشان تعطیل شد که بسیاریشان به اردوگاههای کار اجباری فرستاده یا حتی اعدام شدند.
بعضیها هم برنامههای خبری- تحلیلی رادیو و تلویزیون را به صورت استندآپ کمدی اجرا میکنند، مثل جان استوارت در برنامهی تلویزیونی بسیار مشهورش دیلیشو.
در واقع استندآپ کمدی حد و مرزی ندارد و میتوان با بسیاری از برنامهها، اجراها و آموزشها آمیخته شود. مثلا مورریل در همان کتابش مینویسد که در یکی از ایالتهای آمریکا، گردانندگان یک آموزشگاه رانندگی برای کاستن از انزجار شرکتکنندگان کلاسهای اجباری آموزش رانندگی برای رانندگان متخلف (که به حکم قاضی جبور به گذراندن آنها میشوند) تصمیم گرفتند از یک استندآپ کمدین برای تدریس استفاده کنند. محتوای آموزشی در قالب استندآپ کمدی اجرا شد و به این ترتیب در اندک زمانی شرکت کنندگان نه فقط از شرکت در کلاس متنفر نبودند بلکه با علاقه در کلاس حاضر میشدند و پس از پایان دوره، شرکت در این کلاس را یکی از بهترین تجربیات آموزشی خود ذکر کردند. کار به قدری بالا گرفت که بیشتر آموزشگاهها برای تدریس به دنبال استندآپ کمدینها افتادند.
از مشاهیری که زمانی استندآپ کمدین بودهاند یا هنوز استندآپ اجرا میتوان به باب هوپ، پیتر سلرز، وودی آلن و جیم کری اشاره کرد.
×××××
اگر در این قالب وزین و فخیم و علمایی نرفته بودم اسم خودم را هم (لابد با فروتنی) بعد از جیم کری میآوردم، که به این بهانه هم شده بگویم نهم مارس یا همان نوزدهم اسفندماه در پنانگ استندآپ کمدی اجرا خواهم کرد. پنانگ اسم همین جزیرهایست که ما در آن زندگی میکنیم، شمال مالزی. دقیقترش را بخواهید 8 تا 9 و نیم شب، دیوان بودایا، دانشگاه علوم مالزی (یو اس ام).
اینجا دو سه هزار ایرانی بیشتر ندارد و گرفتن سالن بزرگی مثل دیوان بودایا که 450 نفر گنجایش دارد شاید زیاد عاقلانه نبود، چون هیچوقت پر نخواهد حتی با وجود اینکه اجرا رایگان است. با این حال به نظر میرسد با در نظر گرفتن مزایا و معایب هر انتخابی، بهترین گزینه فعلا همین است که تازه آن هم با لطف دوستان میسر شد.
این همان استندآپ کمدیای است که قبلا در سال 88 در سالن فرهنگسرای رسانه برگزار شده بود. محتوایش علمی و آموزشی است درباره مشکلات ارتباطی زنها و مردها و اجرا هم طبعا کمیک. (قبلا اینجا دربارهاش نوشتهام)
اگر این اجرا خوب از کار دربیاید دنبال کار استندآپ کمدی را جدیتر میگیرم، کارهای جدیدتری میسازم، احتمالا نسخه انگلیسی را هم آماده میکنم و در کوالالامپور و شاید سایر کشورها اجرا میکنم. اگر هم خوب نشد که فرض میگیریم نه خانی آمده و نه خانی رفته. فعلا مشغول آمادهسازی هستم و بزرگترین دغدغهام جذب تماشاچی است. در اجرای صحنهای، میزانِ پر شدن سالن مهمتر از تعداد است، مثلا اگر یک سالن صدنفره کاملا پر شود، اجرا گرمتر میشود و اثر بسیار بهتری بر روی اجراکننده و تماشاچیان دارد تا وقتی یک سالن 400 نفره نیمه پر شود.
تبلیغات برای استندآپ کمدیهای قبلی یکسره از طریق وبلاگ خودم یا دوستان ( به ویژه شراگیم عزیز) بود. اینبار هم ای بسا که اطلاعرسانی وبلاگی و از طریق شبکههایی مثل فیسبوک و گوگلپلاس مفید و موثر باشد. اگر در مالزی هستید یا دوستانی این حوالی دارید خبردار باشید که برای همه جا هست و پنانگ هم یکی از جزایر دیدنی دنیاست. میماند خوب بودن خود برنامه که به قول معروف کارگران مشغول کارند!
یادش بخیر.استندآپ کمدی سال 88 تون خیلی عالی بود.مطمئنم که این دفعه هم عالی خواهد بود.اگر من م تونستم حتما باز هم به تماشا می نشستم البته نه بخاطر رایگان بودنش که اگر هزینه بلیط هم داشت حتما می آمدم.
به امید اجرای در ایران
I wish I was there…. Heif
ِشراگیم عزیزش رو خوب اومدی…
ممنونم بابت متن 😉