خبرگذاریها و چیچینیوزهای وطنی مبدع سبک نوینی در خبر-گزارش-تحلیل-گفتگویند که به مصداق جور بودن و در و تخته، باب طبع دکتر-آیتالله-استاد-کارشناسهای وطنیاند. یکی از بروبچهها تلفن میزند به حضرت آقا یا سرکار خانم و در باب مساله روز سوالی میپرسد، بعد چند دقیقه را رندم از فایل را پیاده میکند با چند “به گزارش”خودمان و “وی افزود” و “این استاد دانشگاه خاطرنشان ساخت” و یکی دو خط کپی پیست از منابع ویکیپدیایی یا حتی اظهار نظرات لوبیاپلویی ساطع در تاکسیها و سلمانیها و تمام! راحت، آسان، سریع و مهمتر از همه ارزان.
دکتر-آیتالله-استاد-کارشناسهای پابهرکاب هم که از قِبَل همین «استاندارد رسانهای» به آب و نان و شهرت و دعوت و لقب رسیدهاند البته چندان بیتخصص نیستند: گرفتن رگ خواب مخاطب عمومی و تحلیل به شیوهای که نتیجهاش همان شود که قرار است بشود و البته ربطش به چیزی که مدعی داشتن تخصص در آناند: امروز دلار گران شده؟ گفتگویی در باب تاثیرات اخلاقی تورم با آقای دکتر . روز دیگر خلیج فارس را عربی گفتهاند- آقای دکتر؛ همان فرمول. حرف زدن دربارهی محیط زیست مد شده؟ گفتگو؛ نظرات نیم بند دوخطی نامربوط.
محتوای حرفها را که نگاه میکنی این همانگوییهای ابطال ناپذیرند بعلاوه دم دستیترین نصایح اخلاقی. ادعاهایی بدون تامل، مطالعه و اساس، برگرفته از خبرهای زرد و ارضاکنندهی انتظارات عوامترین مخاطبان. نتیجه شهرت روزبروز “دکتر” و “استاد” در سایه جهل و حقارت و تنپروری خبربیاران چیچینیوزها، و البته آلودگی اذهان و افکار با مدعیات عجیب در باب مسائل مد روز.
و البته مساله مد روز میتواند جکهای قومیتی و جنسیتی باشد که به مدد قیل و قال گروهی از «هویتطلبان» و «فیمینیستها» مشخص شده فقط در ایران رواج دارند و اهداف شومی را دنبال میکنند و ترک ستیزند و زنستیزند و باید آژانی در هر صفحه اینترنت و هر گوشی موبایل و هر مهمانی خصوصی گمارد تا ذهن و زبان مردم را از چنین چیزهای خطرناکی پاک کرد. تب چنان بالا گرفته که رسانههای آبرومند را هم دامنگیر کرده. امروز و فرداست که به محض ورود به وبسایت بیبیسی فارسی پنجرهای باز شود و بجای دعوت به شرکت در نظرسنجی درباره این وبسایت، اجبار کند به شرکت در نظردهی درباره جکهای قومیتی و جنسیتی در میان کاربران ایرانی. چه اشکالی دارد؟ راحت، سریع، مد روز و البته ارزان. مفت!
بجای تخصص و مطالعه و تحقیق (یا دست کم اندکی فکر کردن درباره موضوع!) هم میتوان روی جنبهی مخاطبپسند و جلبتوجهکن و لایک بگیر و بترکون ماجرا تمرکز کرد. فرمولِ رحیمپور ازغدیها و حسن عباسیها که میدانند در ذهن مخاطبشان چه توطئهای باید کشف شود، طوری تحلیل میکنند که همان توطئه کشف شود و همگی حالش را میبرند. چرا ما نتوانیم با بکار بستن همین فرمول روی سایر مخاطبان و سایر توطئهها قدر ببینیم و بر صدر نشینیم یا دست کم چندتا لایک و بیلاخ بیشتر کسب کنیم؟! عدهای هستند که دوست دارند فکر کنند همهی جکهای قومیتی با توطئههایی خاص بر ضد ترکها و لرها و کردها ساخته میشوند و همهی جکهای جنسیتی را عدهای مرد ضد زن احمق زورگو میسازند؟ باشد، تحلیلی که به همچو نتیجهای ختم شود با من. اگر هم با تاریخ طنز و شوخطبعی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایران و جهان و هزاران تحقیق مدرن علمی در این باب کلا ناآشنایم چه غم؛ در عوض با چند اصطلاح علمی که بلدم میگویم سفید سفید است و سیاه و سیاه و خوب خوب است و بد بد، و ميگذارم تنگ چند سرزنش و نصیحت اخلاقی که بچهها بیایید خوب باشیم، با هم بخندیم نه بههم، حواسمان را جمع کنیم… . نتایج عملی و اجتماعی اینها چه میشود؟ به من چه؛ من مسئول کشف توطئههای از پیش تعیین شدهام، مسئول وجهه رسانهای خودم به عنوان استاد و دکتر و کارشناس، مسئول پر کردن صفحات رسانهای که برایش کار میکنم، مسئول گرفتن لایک و همیشه و به هر قیمت در صحنه بودن.
از میان انبوه کسان و نظرات و رسانههایی که مصداق این نوشتهاند سخنرانی اخیر محسن رنانی را به عنوان نوبر در اینجا بیشتر باز میکنم. دکتر محسن رنانی، دانشآموختهی اقتصاد دانشگاه تهران در سمینار تد ایکس چیزی ارائه میدهد به این شرح و بیان:
پیش از پرداختن به محتوای حرفهای ایشان جالب آنجاست که اصولا هیچ چیز این ارائه (اگر از میکروفن کوچک سیار صرفنظر کنیم) به ارائههای TED نمیماند: نه خبر از کشفی میرود و نه حرفی از تجربهی شخصی عمیقی است و نه نظریهای علمی ارائه میشود. از انسجام و قدرت سخنوری سخنرانان تد هم خبری نیست. حرفهایی کشدار و ملالآور است که با لحن یک معلم پرورشی دوره دبستان برای حاضران خطابه میشود. کل نوآوری ریختن چند قطره رنگ در محفظهای شیشهای است که به لایتچسبکترین نحو ممکن قرار است به پاسخهای حاضران چسبانده شود و اگر چیزی را هم تداعی کند قصهی به عیادت رفتن ناشنوای مثنوی است که پاسخهایی را آماده داشت چیزی میپرسید و آنها را به ترتیب میپراند. و اما حرفهای ایشان به نقل از ایسنا و “کپی کن ویزیتورببربالا”های چیچینیوزان با پرانتزهایی از من:
به گزارش ایسنا، عضو هیاتعلمی دانشگاه اصفهان در این همایش گفت: جوکها مخصوصا جوکهای سیاه مثل یک گلوله شلیکشده هستند که توسعهیافتگی هرجامعهای را هدف قرار میدهند (عجبا! کشفا! ادعاآ!). محسن رنانی اظهار کرد: جوکها دودستهاند سفید و سیاه و طیف بزرگتری از جوکها نیز از لطیفه تا شایعه و برچسبزنی را شاملمیشوند.(خب این جمله بیربط را با حسن نیت فراوان نسبت به جناب رنانی میگذاریم پای حساب کم سوادی مطلق جناب مثلا خبرنگار در تنظیم خبر)
وی افزود: جوکهای سفید همانند موسیقی، شعر و… وارد شده و باعث پیشرفت و جلای یک جامعه میشود، اما جوکهای سیاه دوکار را انجام میدهند یا مثل یک گلوله شلیک میشوند یا مثل یک سم رسوب کرده و آرامآرام از پای درمیآورند. (جک سفید مثل شعر و موسیقی باعث جلای یک جامعه میشود؟! جک سیاه شایعه و برچسبزنی را شامل میشود؟! این دسته بندی از کجا آمد و این اثرات منسوب به هر کدام چطور بدست آمدند؟ تحقیق میدانی یا نظریهای جامعهشناسانه یا آزمونی روانشناسانه…؟ خب اینطور که باشد همه چیز را میتوان با نتایجی فرضی به سفید و سیاه تقسیم کرد. مثلا در تدایکس بعدی من میتوانم فعالیت اقتصادی را به اقتصاد سفید و اقتصاد سیاه تقسیم کنم با این توصیف حرافانه که اقتصاد سفید باعث پیشرفت و جلای جامعه میشود اما اقتصاد سیاه یا مثل یک گلوله شلیک میشود و یا مثل سم رسوب میکند!)
این عضو هیاتعلمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: جوکهای سیاه آرامآرام هویت، غیرت و ارزشهای کشور را نابود میکنند، این جوکها شامل جوکهای قومیتی، مذهبی و جنسی میشوند. رنانی به کارکردهای جوک اشاره کرد و گفت: اطلاعرسانی، تخلیه روانی و رساندن انتقاد به مسوولان از وضعیت و اوضاع، از کارکردهای یک جوک هستند، اما این جوکهای سیاه به توسعه شلیک میشوند و توسعه کشور را آرامآرام نابود میکنند. (همان حرفهای همیشگی و سرکوبگرپسند: شوخی نباید قومیتی باشد نباید مذهبی باشد نباید جنسی باشد. حرفی مهمل از جنس “نقد خوب است اما نقد سازنده و مودبانه و غیررنجاننده” از سوی کسانی که یا اصولا نمیفهمند دارند چه میگویند و یا رویشان نمیشود بگویند با هر نوع نقد و چالش و پرسش مخالفند در عوض چنان مرزهای “نقد خوب” را تنگ میکنند که شیر بی یال و دم و اشکم شود. با ربط زورکی به مبحث “توسعه” که لابد محل اعراب جناب اقتصاددان است و مثل لباس پادشاه که فقط حرامزادهها نمیتوانستند آن را ببینند قرار است مخاطب چیزفهم و حلالزاده متوجه ربط عمیق توسعه به جکهای قومیتی و مذهبی و جنسی بشود! دانشجوی دهان از حیرت واماندهی داخل سالن هم البته اگر به اندازه کافی تیز باشد میتواند با همین فرمول سایر موانع گلوله-سمی توسعه را بیابد و برای سایرین ارائه دهد: نقد سیاه، ادبیات سیاه، شایعات سیاه، خبررسانی سیاه، بروکراسی سیاه، کشک سیاه، پشم سیاه… )
وی با بیان اینکه توسعه نیازمند ویژگیهای خاص خود است، اضافه کرد: انسانهای دارای اعتمادبهنفس، مدیرانی که ریسکپذیر باشند، سرمایهگذاران پردلوجرات که بتوانند به مدیران اعتماد داشته باشند تا کار پیش برود، از ویژگیهای توسعه است، یعنی اگر اعتماد میان جامعه، مردم، مدیران و دولت از بین برود، شکست آن جامعه قطعی خواهد بود. پس جامعهای پیشرفت میکند که میان سرمایهدار و مدیرانش اعتماد و ریسکپذیری مدیرانش برای انجام کارهای جدید در بالاترین حد خود باشد. (از کرامات آقا معلم تدایکس ما این است – شیره را خورد و گفت شیرین است! خب که چی؟) این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان افزود: جوکهای سیاه شخصیتها را ترور میکنند برای مثال در کشور ما محبوبترین شخصیت فوتبالی کشور یعنی علی دایی ترور شخصیتی میشود، اما در انگلستان دیوید بکام به عنوان محبوبترین بازیکن فوتبال آن کشور تکریم میشود و از او پولهای هنگفتی به جیب میزنند. (بیاعتبارترین مثال با چیپترین بیان. در مورد بکام جک نمیسازند و تکریم میشود؟! فقط دهها جک و کاریکاتور درباره زندگی خصوصی و زنش رسما منتشر شده بدون آنکه یک صدم علی دایی دسته گل به آب داده باشد. ضمن آنکه پول هنگفت به جیب زدن چه ربطی به جک ساختن یا نساختن دارد؟ کی پول به جیب زده؟ کسانی که مثلا قرار بوده جک بسازند و نساختهاند؟!)
رنانی ادامه داد: اگر میبینید در کشور ما زنان کاندیدا نمیشوند یا مدیریتی را به دست نمیگیرند، اگر میبینید قدرت ریسکپذیری پایین است و کسی با کسی تعامل ندارد و مردم از تعامل میترسند، چون همه زیر ذرهبین هستند و میترسند از اینکه اشتباهی رخ دهد و بعد آماج حملات جوک و زیر شلیک شایعات کمر راست نکنند. (اولا که زنان ایرانی بسیار زیاد “کاندیدا” میشوند و شغلهای مدیریتی را بدست میگیرند در مقایسه با منطقه و خاورمیانه. ثانیا، به فرض صحت این ادعای هوایی و بدون سند، شما از کجا فهمیدی که جماعت بخاطر ترس از جک و شایعه کاندیدا نمیشوند یا با هم “تعامل” ندارند؟)
وی تاکید کرد: اگر جامعه متخصص ساخت جوکهای سیاه شد، باید نگران این جامعه بود زیرا به دست خود مردمانش از توسعهیافتگی بازمیماند. جوک سیاه اعتمادبهنفس، اتحاد و همبستگی ملی را از بین میبرد. (بجای “جوک سیاه” در این عبارت بگذارید شایعه، تهمت، خودبرتربینی… چه فرقی میکند و چگونه میتوان این ادعاهایی را آزمود یا ابطال کرد؟ )
این مشت نمونهی خروار را فقط بگذارید کنار این کامنت دکتر احمد صدری -که در پای مطلبی در فیسبوک گذاشته بود- تا ببینید که آدمیزاد اگر واقعا محقق باشد و سواد علمیاش با حسن نیت همراه شود چگونه در سادهترین و دمدستیترین شیوهی اظهار نظر هم میتواند راهگشا و تفکربرانگیز نظر دهد:
همیشه بهترین جوکهای ترکی را از ترکها شنیده ام… و جوکهای رشتی را از رشتی ها. تئوریهای توطئه «محافل جوک سازی» و دسیسه های امپریالیستی «فرّق تَسُد» جایش بالای منبر دکتر روازاده است. البته با کسی که تعصب نژادی دارد و با نیت تحقیر کسی جوک میگوید مخالفم ولی نه تنها در جوک گفتنش. با چنین شخصی باید در همه سخنانش مخالف بود و اجازه نداد که لجن پراکنی کند. واقعیتها تا آنجا که به عقل من میرسد اینهاست: ۱- جوکهای قومیتی یک واقعیت جهانشمول جامعه شناسانه دارند. ۲- جوک ستیزی کاری دون کیشوت وار است. هیچکس و هیچ مقامی نمیتواند جلوی جوکهای جنسیتی و قومی را بگیرد. جوک یک نوع هنر است و همانگونه که میدانیم در این امور هنر به اخلاق سور میزند. کار هنری والا ولو اینکه از نظر اخلاقی آزار دهنده باشد تداوم خواهد یافت. ۳- آنچه باید عوض شود این حساسیتهای ضد جوکی است. آنچه باید برچیده شود این تئوریهای توطئه است که میگوید جوک مثل گلوله است یا جوکها سیاه داریم که باعث عدم اعتماد ملی میشود. آنچه باعث عدم اعتماد ملی میشود همین تئوریهای جوک است نه خود جوک. ۴- جوکهای قومیتی همه جا هستند. نژاد پرستی هم همه جا هست. ولی این دو پدیده متفاوت هستند و ارتباط اگر داشته باشند ذاتی نیست بلکه عرضی است، جوهری نیست بلکه تصادفی است. ۵- بهترین برخورد با جوک کم کردن حساسیتهاست. اگر کسی بد ذات نباشد و ترک ستیز نباشد بگذاریم هر جوک در مورد قومیت ترک یا رشتی یا قزوینی یا اصفهانی یا مشهدی ما میخواهد بگوید. با او بخندیم. قضیه همینجا تمام خواهد شد. ۶- در ضمن این برخورد از نظر استراتژیک و سمبلیک بهتر از حساسیت نشان دادن است. تحمل جوک کار گروه های قوی در جامعه است. مثل بلوند ها و وکلا در آمریکا. خودشان هر جوکی هست در مورد خودشان میگویند و میخندند. پس… حتی اگر گروه فائق نیستیم بیائیم مانند گروه های فائق عمل کنیم بجای اینکه خود را قربانی نشان دهیم. ۷- این مد خود قربانی پنداری بسیار مضر است. ولو اینک ظلم تاریخی شده باشد دلیلی نمیشود که آنرا هویت خود تلقی کنیم. البته در مورد اقوامی در حال حاضر و به صورت عینی تحت ستم هستند (مانند افغانی ها) سخن نمیگویم. این حرفها مربوط به اقوامی است که یا اصلاَ ایرانی (ترک و رشتی) هستند یا قرنها از سکونتشان در ایران گذشته (اقلیت عرب.) سخن زیاد است.
اما چنین کارشناسانی و چنان نظراتی چرا در جریان غالب رسانهای کمپیدا و بلکه ناپیدایند؟ چون تن به کاشفان توطئه شدن نمیدهند و به مد روز و میل مخاطب حرف نمیزنند و تئوری صادر نمیکنند. چون اصولا بجز حرف مفت هیچ چیزی ارزان بدست نمیآید که با یک تلفن، یک تماس اسکایپی، یک ایمیل ( سلام. ما دوست داریم نظر شما را در کنار نظر صاحبنظران در وبسایتمان در مورد “انگیزههای جکهای قومیتی و تبعات ملی و اخلاقی آن در بین کاربران ایرانی” منتشر کنیم. متشکر میشوم اگر نظر خود را حداکثر در 496 کلمه تا پسفردا ساعت سه و ربع بعدازظهر به وقت اینجا برایم ایمیل کنید. با سپاس!) خرج شود.
شاید به یاد و تاسی از مجیدآقای سوتهدلان -که روضه میخواست برود چکار؟ خودش صحرای کربلا بود فقط گریهکن نداشت- بهتر باشد تا اطلاع ثانوی حواسمان به سوژهی جک و خنده شدن خودمان باشد بجای کشف توطئههای غریبِ جک و خندهی دیگران!
———————–
پینوشت:
1- درباره شوخطبعیهای قومیتی و جنسیتی حرف و نظرِ قابل نقد بسیار است که در این یادداشت به آنها نپرداختم چون این یادداشت در انتقاد به چرندگویی بود نه در نقد آرای سایرین در این زمینه. لازم است توجه شود که فرق بسیار است بین مخالفت با یک نظر یا شخص با چرند دانستن آن. از اینرو امیدوارم دوستانی که با آنها در این زمینه اختلاف نظر دارم و با هم گفتگوی انتقادی داشتهایم این نوشته را بخود نگیرند و نرنجند.
2- دربارهی سوابق آقای دکتر رنانی البته نباید از جاده انصاف خارج شد. در صفحهای که مشخصات شرکت برگزار کننده رویداد فوق در آن آمده و ادعا شده مجوز تد است دربارهی ایشان (که از مدیران آن شرکت است) آمده وی بیش از یکصد مقاله علمی منتشر کرده و در بیست سالگی در حالی که دانشجوی دکتری اقتصاد در دانشگاه تهران بوده به تدریس در همان دانشگاه هم اشتغال داشته است (. In 1986 he started his career as a teacher in Tehran university while he was studing for Ph.D at the same time) آدمی تا این حد تیزهوش البته که میتواند همایش تد برگزار کند و درباره نقش جکهای قومیتی در توسعه سخنرانی کند و ماهی و جک رنگ کند – بشرطی که راهش را یاد بگیرد!
3- درباره شوخطبعیهای قومیتی و جنسیتی قبلا در چند یادداشت نظرم را نوشتهام. از جمله بنگرید به: مسالهی دشوار دوشواری و نگاهی به جکهای ترکی (بازنشر از وبسایت بیبیسی فارسی)