سیاستمدارها هم انسانهایی هستند با عواطفی شبیه ما آدمهای معمولی. قذافی وقتی که در مجمع عمومی سازمان ملل بجای 20 دقیقه دو ساعت و نیم حرف میزد و به همه حاضران توهین میکرد، وقتی که منشور سازمان ملل را پاره میکرد، وقتی که در پارک نزدیک مقر سازمان ملل خیمه سلطانی برپا میکرد، وقتی که به جای نگاه کردن در چشم سایر دیپلماتها به بالای سرشان نگاه میکرد که یعنی شما در حتی نیستید که چشم به شما بدوزم، وقتی که چهل و دو سال تمام یکسر علیه اعتقادات دیگران یاوه گفت… باید میدانست که سیاستمدارها هم احساسات و عواطفی شبیه آدمهای معمولی دارند: تحقیر و توهین از جانب آدمهای بیشعور در دلشان به کینه تبدیل میشود و کینه کمین میکند شاید فرصتی بیابد.
سرنگونی قذافی را حاصل کینههای شخصی سیاستمداران نمی دانم اما فکر میکنم در نحوه مقابله و سرنگونی او بیتاثیر نبود.
زنده ای داداش؟
تا اینجا را موافقم.اما یک سوال؟حق دارم برای آینده لیبی نگران باشم؟مردمی که خود را صاحب صلاحیت برای ادب کردن این مرد دیدند.پله های دموکراسی را طی کرده اند؟آنرا تمرین کرده اند؟یک سوال دیگر:ماجرای معمر میتوتاند سنگ محکی باشد برای ما که بفهمیم چقدر برای دموکراسی آماده ایم؟؟
آقا این دقدقه ی مخاطبتون منو کشت:)